Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
massive
گنده فشرده
massively
گنده فشرده
Other Matches
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
self-
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
congested
فشرده انباشته شده بهم فشرده
Intel
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
turbojet
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
unwieldy
گنده
whopping
گنده
whopper
گنده
whoppers
گنده
cyclopian
گنده
huge
گنده
lumping
گنده
magacephalic
سر گنده
lumpish
گنده
hulky
گنده
cyclopean
گنده
blobber lipped
گنده لب
blobber
گنده
deep mouthed
گنده صدا
pot bellied
شکم گنده
rudas
درشت گنده
potbelly
شکم گنده
pot-bellied
شکم گنده
junk food
گنده خوراک
big bellied
شکم گنده
anthracoid
مانند گنده
automyosophobia
گنده تن هراسی
nasute
گنده بینی
big words
حرفهای گنده
mugwump
کله گنده
magacephalic
کله گنده
carbuncular
گنده تاولی
paunchy
شکم گنده
deep mouthed
گنده اواز
pot bellies
شکم گنده
splenic fever
گنده طاول
abdominous
شکم گنده
knee cap
گنده زانو
junk foods
گنده خوراک
pot belly
شکم گنده
swell butted
دارای ته گنده
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
big shot
ادم کله گنده
pycnic
ادم شکم گنده
big shots
ادم کله گنده
chucklehead
ادم کله گنده
bigwigs
ادم کله گنده
pot belly
ادم شکم گنده
bigwig
ادم کله گنده
stomachy
شکم گنده پرخور
pyknic
ادم شکم گنده
pot bellies
ادم شکم گنده
potbellied
دارای شکم گنده
poke pudding or pocke
ادم شکم گنده
unwielly
سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
sachem
ادم کله گنده یابانفوذ
sagamore
ادم کله گنده یابانفوذ
them and us
آن کله گنده ها و ما فقیر فقرا
thumper
ادم یا چیز گنده دروغ بزرگ
He is a bih shot ( noise ) in this town .
جزو کله گنده های شهر است
condensed
فشرده
intensive
فشرده
compressive
فشرده
congested
در هم فشرده
condensed
به هم فشرده
compressed
فشرده
squeezing
فشرده
squeezes
فشرده
squeezed
فشرده
squeeze
فشرده
strained
فشرده
alloy steel
فولاد فشرده
condensive load
بار فشرده
incompressible
فشرده نشدنی
packed decimal
دهدهی فشرده
press board
مقوای فشرده
press part
بخش فشرده
repressed brick
اجر فشرده
seried
بهم فشرده
steel aloy
فولاد فشرده
laser
دیسک فشرده
crushed
<adj.>
<past-p.>
فشرده شده
package program
برنامه فشرده
pack
فشرده سازی
condensed type
چاپ فشرده
condensed type
نوع فشرده
fasciated
بهم فشرده
compressed file
فایل فشرده
compressed air
هوای فشرده
compactions
فشرده سازی
ice crete
بتون فشرده
compaction
فشرده سازی
compact section
مقطع فشرده
compact disk
دیسک فشرده
coarctate
بهم فشرده
cast up
فشرده کردن
packs
فشرده سازی
depressed
فشرده شدن
mass practice
تمرین فشرده
cast iron
فولاد فشرده
succinct
مجمل فشرده
concise
لب گو فشرده ومختصر
lasers
دیسک فشرده
dicing
رقابت فشرده
compressing
هم فشرده کردن
compresses
هم فشرده کردن
packing
فشرده سازی
dices
رقابت فشرده
diced
رقابت فشرده
compress
هم فشرده کردن
dice
رقابت فشرده
compact
جمع وجور فشرده
packed snow
برف فشرده شده
compander
فشرده و نافشرده کننده
laminated plastic material
ماده فشرده متورق
compacted
جمع وجور فشرده
principal types of foot
فشرده کننده آب سنگین
condensed structural formula
فرمول ساختاری فشرده
compact
بهم فشرده خلاصه
forced alternating current
جریان متناوب فشرده
die pressed part
بخش فشرده حدیدهای
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
decompress
ناهم فشرده کردن
compacted
بهم فشرده خلاصه
press
تاکتیک دفاعی فشرده
caisson foundation
پی سازی با هوای فشرده
prestressed concrete
بتن پیش فشرده
bumped
بار فشرده شده
compacting
جمع وجور فشرده
compacts
بهم فشرده خلاصه
repressed brick
اجر فشرده شده
compacting
بهم فشرده خلاصه
air compressor
هوای فشرده ساز
compacts
جمع وجور فشرده
massive
ساختمان فشرده ماسیو
massively
ساختمان فشرده ماسیو
CD audio
روی دیسک فشرده
packed decimal
عدد اعشاری فشرده
CD DA
روی دیسک فشرده
pinch effect
اثر فشرده سازی
packing density
تراکم فشرده سازی
CD
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
compacted
روی دیسک فشرده را میدهد
compact
روی دیسک فشرده را میدهد
CDs
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
compacts
روی دیسک فشرده را میدهد
fractal
روش فشرده سازی تصاویر
discs
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
compacting
روی دیسک فشرده را میدهد
A crash language course .
دوره فشرده آموزش زبان
disc
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
image
فشرده سایز داده یک تصویر
modes
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
compaction
فشرده سازی متراکم کردن
images
فشرده سایز داده یک تصویر
air lift
دستگاه ابکش با هوای فشرده
to mug up
[British E]
for an exam
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
discrete
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
to swot
[British E]
for an exam
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
to cram
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
file compression utility
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
compress
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
compresses
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
international file format
استاندارد فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-LD
compressing
فشرده کردن چیزی تا در فضای کوچکتر جا شود
pneumatic disatch
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
asymmetric video compression
استفاده از کامپیوتر قوی برای فشرده سازی تصویر
pneumatic
پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
phalanxes
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
photo finish
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
phalanx
دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
IFF
استاندارد برای فایلهای فشرده ذخیره شده روی i-CD
CSLIP
گونهای از پتروکل SLIP که داده را پیش از ارسال فشرده میکند
compressors
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
compressor
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
pic
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیو DVI شرکت Intel
pictured
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
pictures
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
CD E
فرصتی که اجازه ضبط و پاک کردن داده را از دیسک فشرده میدهد
reduce
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
picturing
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
decompression
تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
picture
الگوریتم فشرده سازی تصویر در سیستم ویدیوی DVI شرکت Intel
CDs
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CD
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CD quality
چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
CD I
این استاندارد شامل توابع کد گذاری فشرده سازی و نمایش است
reducing
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces
تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
compact
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacting
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
FIF
فرمت فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
fractal
قالب فایل برای ذخیره سازی تصاویر گرافیکی که فشرده شده اند
compacts
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacted
قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
mdr
ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش یا حرکت به محلی از حافظه فشرده میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com