Dictiornary-Farsi | گوشت سازی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
carnification	گوشت سازی


Other Matches

salami	گوشت خوک ویا گوشت گاو خشک شده
pomace	گوشت سیب گوشت میوه
club steak	قسمتی از گوشت ران گاو گوشت گاو بریان شده
rectification	یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating	دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger	الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant	کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment	عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address	سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations	خنثی سازی محروم سازی
subjugation	مقهور سازی مطیع سازی
formularization	کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster	بی بهره سازی محروم سازی
frustration	خنثی سازی محروم سازی
imagery	مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy	پوچ سازی باطل سازی
erasable	1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved	ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression	سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
meats	گوشت
brawn	گوشت
basting	گوشت
preserved meat	گوشت
granulation tissue	گوشت نو
flesh	گوشت
proud flesh	گوشت نو
pulpless	بی گوشت
viand	گوشت
flesh and blood	گوشت
meat	گوشت
flesh-and-blood	گوشت
sorts	الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted	الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort	الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
brisket	گوشت سینه
goose	گوشت غاز
meat fly	مگس گوشت
fuzz ball	گوشت زیادی
collop	برش گوشت
killcalf	گوشت فروش
horseflesh	گوشت اسب
lappet	گوشت اویخته
ham	گوشت ران
blowfly	مگس گوشت
lamb	گوشت بره
incarnant	گوشت نو اور
surloin	گوشت مازه
caruncle	گوشت پاره
beef tea	جوهریاشیره گوشت
carnosity	گوشت زیاد
chopping board	تختهسبزیو گوشت
white meat	گوشت سفید
meatiest	گوشت دار
dripping	چکیده گوشت
meatier	گوشت دار
masher	گوشت کوب
mangler	گوشت خرد کن
mince	گوشت قیمه
minces	گوشت قیمه
veal	گوشت گوساله
luncheon meat	گوشت ساندویچی
carneous	گوشت مانند
flab	گوشت اضافی
flab	گوشت شل و آویزان
meaty	گوشت دار
lenten	بی گوشت لاغر
the pulp of an apple	گوشت سیب
chop	گوشت دنده
top round	گوشت کبابی
murrain	گوشت مرده
butchery business	گوشت فروشی
meatman	گوشت فروش
leal meat	گوشت لخم
shoulder	گوشت سردست
leg	گوشت ران
chop	گوشت کتلت
venison	گوشت گوزن
rib	گوشت دنده
lambs	گوشت بره
flash hook	قلاب گوشت
consomme	اب گوشت تنگاب
sirloins	گوشت راسته
sirloin	گوشت راسته
green meat	گوشت کهنه
mutton	گوشت گوسفند
red meat	گوشت گاووگوسفند
beefed up	گوشت گاو
beef	گوشت گاو
haslet	گوشت کبابی
outgrowth	گوشت زیادی
pork	گوشت خوک
gambrel	قلاب گوشت
gravy	شیره گوشت
flesh hook	قلاب گوشت کش
flesher	گوشت فروش
fleshmonger	گوشت فروش
shin	گوشت قلم پا
shins	گوشت قلم پا
french chop	گوشت دنده
spareribs	گوشت دنده
stringer	چنگک گوشت
stringers	چنگک گوشت
fruit pulp	گوشت میوه
pulpous	گوشت دار
pot roasts	گوشت اب پزشده
pot roast	گوشت اب پزشده
pancreas	خوش گوشت
pemican	گوشت خشکانده
carrion	گوشت گندیده
grill	گوشت کباب کن
pancreases	خوش گوشت
pemmican	گوشت خشکانده
beefy	گوشت الو
diastasc	اب خوش گوشت
emaciated	گوشت رفته
grills	گوشت کباب کن
grilling	گوشت کباب کن
sarcophagous	گوشت خوار
electronic	کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
outgrwth	برامدگی گوشت زیادی
schnitzel	کتلت گوشت گوساله
fry	گوشت سرخ کرده
pork butcher	گوشت خوک فروش
fries	گوشت سرخ کرده
at the but cher's	در دکان گوشت فروشی
mince pie	کلوچه گوشت دار
lobs	گوشت یا پوست اویخته
beef steak	گوشت ران گاو
westphalian ham	گوشت دودزده خوک
beefsteak	گوشت ران گاو
gobbet	تکه گوشت خام
lobbing	گوشت یا پوست اویخته
lobbed	گوشت یا پوست اویخته
lob	گوشت یا پوست اویخته
short ribs	گوشت با استخوان دنده
mince pies	کلوچه گوشت دار
frying	گوشت سرخ کرده
putrid flesh	گوشت گندیده یا بو گرفته
bullies	گردن کلفت گوشت
abscission	قطع پوست و گوشت
bullied	گردن کلفت گوشت
pie	کلوچه گوشت پیچ
pies	کلوچه گوشت پیچ
broiled meat	گوشت سرخ کرده
tenderloin	گوشت پشت مازو
gobbets	تکه گوشت خام
omophagia	گوشت خام خوری
omophagous	گوشت خام خور
to carven meat	گوشت رادرسرسفره خردکردن
bully	گردن کلفت گوشت
bullying	گردن کلفت گوشت
ball of toe	گوشت زیر پنجه پا
growth	گوشت زیادی تومور
steaks	باریکه گوشت کبابی
fricassee	راگوی گوشت پرنده
meat tea	چایی یا عصرانه با گوشت
growths	گوشت زیادی تومور
omophagic	گوشت خام خور
pareve	بدون گوشت وشیر
parve	بدون گوشت وشیر
fricassees	راگوی گوشت پرنده
mincemeat	گوشت قیمه شده
cicatrize	گوشت نو بالا اوردن
Her flesh is flabby.	گوشت بدنش شل است
Frozen meat ( food ) .	گوشت ( غذای ) یخ زده
pap	تفاله گوشت یاسیب
Firm muscles ( flesh ) .	عضلات (گوشت ) محکم
sirloins	گوشت کمرگوسفند یا خوک
grating	گوشت ریز ساینده
gratings	گوشت ریز ساینده
cold cuts	گوشت پخته سرد
fry	سرخ کردن [گوشت]
collop	تکه کوچک گوشت
granulet	گوشت نوبالا اورده
sirloin	گوشت کمرگوسفند یا خوک
haunches	گوشت ران وگرده
carunculate	دارای گوشت پاره
ecchymosis	کبودشدگی گوشت از کوفتگی
dainty	گوشت یا خوراک لذیذ
foreshank	گوشت ساق گاو
masticator	چرخ گوشت خردکنی
luncheon meat	گوشت پخته و آماده
luncheon meat	گوشت پیش آماد
Scotch egg	تخم مرغ آب پز و گوشت
steak	باریکه گوشت کبابی
roast beef	گوشت گاوکباب شده
spare ribs	گوشت دنده با استخوان
haunch	گوشت ران وگرده
lard vt	گوشت خوک لای گذاشتن
meat grinder [American]	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
meatgrinder	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
mincer [British]	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
mincing machine [British]	چرخ گوشت [غذا و آشپزخانه]
gill	نهر کوچک گوشت ماهی