Total search result: 301 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
walls have ears |
گوش دارد |
|
|
Search result with all words |
|
current |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
currents |
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد |
acoustic |
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد |
acoustic |
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد |
acoustic |
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد |
minimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد |
field |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
fielded |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
fields |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
deposit |
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد |
deposits |
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد |
round |
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها |
roundest |
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها |
blue chip |
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد |
blue-chip |
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد |
class |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
classed |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
classes |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
classing |
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد |
fully |
تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد |
card |
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد |
cards |
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد |
home |
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد |
homes |
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد |
direct objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
indirect objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
object |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
objected |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
objecting |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
objects |
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود |
reader |
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد |
readers |
هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد |
parity |
نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد |
service |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
serviced |
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد |
compound |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
compounded |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
compounds |
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد |
list |
لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد |
cassette |
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد |
cassettes |
چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد |
handler |
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار |
handlers |
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار |
basic |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
basics |
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند |
manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
job |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
jobs |
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد |
orphan |
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد |
orphaned |
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد |
orphans |
اخرین خط یک پاراگراف که دربالای یک صفحه از متن تنهاقرار دارد |
link |
لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد |
average |
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد |
averaged |
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد |
averages |
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد |
averaging |
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد |
machine |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
machined |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
machines |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
desktop |
آنچه در بالا میز قرار دارد |
logic |
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد |
toggle |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
toggles |
یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
charge |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
charges |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
notation |
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد |
notations |
سیستم اعداد پایه دو عددی که فقط ارقام 0 و 1 را دارد |
interlock |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocked |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocking |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
interlocks |
رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
colour |
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد |
colours |
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد |
monitor |
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد |
monitored |
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد |
monitors |
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد |
scanner |
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanners |
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
carrier |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
carriers |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
float |
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد |
floated |
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد |
floats |
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد |
bear |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
bears |
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد |
circuit |
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود |
circuits |
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود |
backwards |
جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل |
attention |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
attentions |
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد |
connect |
مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود |
connects |
مدت زمانی که کاربر دارد یک سیستم محاورهای میشود |
clipboard |
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد |
clipboards |
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد |
Other Matches |
|
scalar |
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد |
. The car is gathering momentum. |
اتوموبیل دارد دور بر می دارد |
Walls have ears <idiom> |
دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح] |
labor theory of value |
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد |
zero insertion force socket |
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند] |
enclave economices |
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند |
walls here ears |
دیوار موش دارد موش گوش دارد |
he has worms |
دارد |
are there any remarks? |
دارد |
chains |
دارد. |
there is a time for everything |
دارد |
hast |
او دارد |
he is ill with fever |
تب دارد |
has |
دارد |
chain |
دارد. |
he has a rage for money |
دارد |
heavy fighting is in progress |
دارد |
it depends [on] |
بستگی دارد [به] |
figure on <idiom> |
بستگی دارد به |
Windows GDI |
بیتی دارد |
viruses |
وجود دارد |
there is a rumour that |
شهرت دارد که |
it has sides |
سه پهلو دارد |
But one leg to the fowl. <proverb> |
مرغ یک پا دارد . |
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , |
بزرگ دارد |
what matter? |
چه اهمیت دارد |
what the odds |
چه اهمیت دارد |
There is a knack in it . |
یک فنی دارد |
what hurt is there in that |
چه زیانی دارد |
He has a day off. |
او مرخصی دارد. |
it is usual with him |
عادت دارد |
it is sufficiently stamped |
کسرتمبر دارد |
not a patch on |
چه دخلی دارد |
the reason is two fold |
دودلیل دارد |
I owe him a dept of gratitude. |
حق بگردنم دارد |
he is fifty |
تمام دارد |
our library is well stocked |
خوبی دارد |
he has an a. to grind |
مقصود دارد |
he is 0 years old |
او ده سال دارد |
he has an axe to grind |
غرض دارد |
he has a spite against me |
بامن لج دارد |
god is |
خداوجود دارد |
he has a maggot in his head |
وسواس دارد |
the reason is manifold |
چنددلیل دارد |
Buttonhole |
کتی که در دو طرف دکمه دارد |
he speaks to the purpose |
قصدی دارد |
There is something wrong with the ... |
... عیب دارد. |
multungulate |
که بیش از دو سم دارد |
he tops .0 metres |
یک مترونیم قد دارد |
the probability is |
احتمال دارد |
virus |
وجود دارد |
the switch is on |
برق جریان دارد |
the cat has nine lives |
سگ هفت جان دارد |
rubrician |
کتاب نماز دارد |
How long is the ticket valid? |
بلیت تا کی اعتبار دارد؟ |
battery |
که یک باتری پشتیبان دارد |
batteries |
که یک باتری پشتیبان دارد |
tea is preferable to water |
چایی بر اب ترجیح دارد |
the party is led by him |
او بر ان حزب ریاست دارد |
that bridge has openings |
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد |
that word is obsolescent |
ان واژه کم کم دارد مهجور |
the work is in full swing |
کاربخوبی جریان دارد |
biased |
آنچه اریب دارد |
there removred revolution |
شورشی که شهرت دارد |
to bring grist to the mill |
نان دراب دارد |
lengths |
خط با طول جر حرف دارد |
He has influential contacts everywhere. |
همه جا دست دارد |
He is distantly related to us . |
نسبت دوری با ما دارد |
backs |
که یک باتری پشتیبان دارد |
There is always a right way of doing everything. |
هرکاری راهی دارد |
She has engaging manners . |
رفتار گیرایی دارد |
back |
که یک باتری پشتیبان دارد |
My hair is falling. |
موهایم دارد می ریزد |
Somebody is beating at (upon)the door. |
یک کسی دارد در می زند |
He writes well . he wields a formidable pen . |
قلم خوبی دارد |
She has a lovely ( nice ) voice. |
صدای قشنگه دارد |
With his foul temper. |
با اخلاق سگه که دارد |
She has a subtle charm. |
جذابیت ظریفی دارد |
There is only one condition attached to it . |
فقط یک شرط دارد |
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. |
شهوت کلام دارد |
To bring pressure to bear . To exert pressure . |
فشار خون دارد |
She has a lovely (nice) voice. |
صدای قشنگه دارد |
He writes a legible ( beautiful ) hand . |
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد |
He takes my advice. He listens to me. |
از من حرف شنوایی دارد |
length |
خط با طول جر حرف دارد |
well and good |
باشد چه ضرر دارد |
She has got regular teeth . |
دندانهای منظمی دارد |
what does it meant |
یعنی چه چه معنی دارد |
There are two sides to every question . <proverb> |
هر مساله ای دو جنبه دارد. |
There are ticks in every trade . <proverb> |
هر کار لمى دارد . |
Every flow must have its ebb. <proverb> |
هر فرازى نشیبى دارد. |
what is that to you |
به شما جه دخلی دارد |
what is wrong with that? |
مگراین چه عیبی دارد |
significance |
معنای مخصوص دارد |
basses |
کسی که صدای بم دارد |
bass |
کسی که صدای بم دارد |
She has a soft voice |
صدای نرمی دارد |
Does it matter if I dont come ? |
اشکالی دارد اگرنیایم ؟ |
(not to be) sneezed at <idiom> |
ارزش داشتن را دارد |
The kettel is boiling. |
قوری دارد می جوشد |
He is against [opposed to] me . |
با من ضد است. [ضدیت دارد] |
the export of ... is granted the premium. |
صدور ... جایزه دارد. |
it stand well with him |
بامن نظرمساعدی دارد |
She has a delightfully mellow voice . |
صدای گرمی دارد |
double decker |
هرچیزیکه دو لایه دارد |
he must needs go |
بیخوداصرار دارد برفتن |
he keeps my a |
حساب مراونگه می دارد |
he is rightly named |
اسم بامسمائی دارد |
he is in the know |
اطلاع ویژه دارد |
he is in a hurry to go |
عجله دارد برفتن |
he is f. of money |
پول فراوان دارد |
it speaks well for him |
بامن نظرمساعد دارد |
it needs to be done carefully |
اینکارتوجه لازم دارد |
it is wringing |
خیلی تراست یا اب دارد |
in all like |
احتمال کلی دارد |
delectus |
برای ترجمه دارد |
it askes for attention |
توجه لازم دارد |
It is much sought after |
خیلی طالب دارد. |
it is of frequent |
خیلی مورد دارد |
it is particularly difficult |
یک اشکال بخصوصی دارد |
it is particularly difficult |
یک دشواری ویژه دارد |
it is very important |
بسیار اهمیت دارد |
it is worth 0 rials |
ده ریال ارزش دارد |
bigamist |
زنی که دوشوهر دارد |
he has a loose tongue |
دهان لقی دارد |
he has Roman nose |
او بینی عقابی دارد |
he bears out his name |
اسم بامسمایی دارد |
he has much merit |
بسیار شایستگی دارد |
he has much merit |
خیلی قابلیت دارد |
and there an end. |
و پایان وجود دارد. |
bigamists |
زنی که دوشوهر دارد |
likelihood |
احتمال کلی دارد |
he insists on going |
اصرار دارد برفتن |
One could be taken up on ones offer. |
تعارف آمد نیامد دارد |
It lookes like rain. |
هوا خیال باریدن دارد |
The child is going to go to bed. |
بچه دارد می رود بخواب |
dichord |
سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد |
Our food supply is getting low. |
ذخیره غذایمان دارد ته می کشد |
He has a good permanent job. |
شغل ثابت خوبی دارد |
He takes ( heels) much interest in politics. |
به سیاست خیلی علاقه دارد |
He has a glib(persuasive)tongue. |
زبان چرب ونرمی دارد |
dare he go? |
ایا جرات دارد برود |
interne |
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد |
infected computer |
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد |
There is a mountain of difficulties . |
کوهی از مشکلات وجود دارد |
profiteers |
فردیکه انتظار سودزیاد دارد |
Blood circulates in the body. |
خون در بدن جریان دارد |
he has a fine p in the town |
اوخانه خوبی در شهر دارد |
requests |
چیزی که کسی تقاضایش را دارد |
he is rather i. than sick |
بهم خوردگی یاساکت دارد |
He has a ready pen. |
قلم شیوا وروانی دارد |
requested |
چیزی که کسی تقاضایش را دارد |
chaplains |
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد |
chaplain |
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد |
ex-directory |
شخصی که چنین شمارهای را دارد |
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed. |
شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف ) |
She is stuffy and conceited. |
دماغش باد دارد ( پر افاده ) |
double breasted |
کتی که در دو طرف دکمه دارد |
He must have a hand in it. |
حتما" دراینکار دست دارد |
he has a spite against me |
بامن کینه یاعداوت دارد |
gigman |
کسیکه درشکه تک اسبه دارد |
request |
چیزی که کسی تقاضایش را دارد |
he has a small p in shimran |
او ملک کوچکی درشمیران دارد |
requesting |
چیزی که کسی تقاضایش را دارد |
It all depends on how things develop. |
بستگی دارد چه پیش بیاید |
faulted |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
ox frame |
قابی که گوشههای چلیپایی دارد |
NVRAM |
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد |
the cow parts the hoofs |
گاو سمهای شکافته دارد |
the odds are that he will doit |
احتمال دارد که انکار را بکند |
multifunction |
آنچه تابعهای متعددی دارد |
faults |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
mistress of cooking |
زنی که در اشپزی دست دارد |
mission critical |
که شرکت شما به آن بستگی دارد |
he is an influence in politics |
فلانی نفوذ سیاسی دارد |
the battle still rages |
جنگ هنوز شدت دارد |
pavonazzo |
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد |
photorealistic |
که کیفیت و روشنایی عکس را دارد |
fault |
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد |
puntist |
راننده کرجی نام دارد |
quarter binding |
جلدی که تنهاته ان چرم دارد |
gig |
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد |
gigs |
درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد |
sexagenarian |
کسی که از 06 تا96 سال دارد |
stentor |
شخصی که صدای بلندی دارد |
post town |
شهری که پستخانه مستقل دارد |
tea has an adour p to itself |
چای بوی ویژهای دارد |
accessor |
شخصی که به داده دسترسی دارد |
Advanced Technology Attachment |
مگابایت دار ثانیه دارد |
timber toe |
کسی که پای چوبین دارد |
administrator |
تنظیم و نگهداری شبکه دارد |
irregular polygon |
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد |
cornet a pistons |
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد |
corvette |
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد |
crapaudiue door |
دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد |
He is bound to come. |
احتمال زیادی دارد که بیاید |
She is too damned fussy |
خیلی ادا واطوار دارد |
It is going from bad to worse . |
وضع دارد بد ترهم می شود |
My hair is growing. |
موهایم دارد بلند می شود |
administrators |
تنظیم و نگهداری شبکه دارد |