Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
graphometer
گونیای زمین پیمائی
Other Matches
surveying
زمین پیمائی
tachometry
سرعت پیمائی
planimetry
سطح پیمائی
sounding
عمق پیمائی
try square
گونیای فلزی
v block
گونیای جناقی
carpenters try square
گونیای درودگری
bevel gauge
گونیای فارسی
coordinate scale
گونیای مختصات
bevel guage
گونیای فارسی
steel square
گونیای فولادی
triangular set square
گونیای رسم کشی
triangular set square
گونیای نقشه کشی
back square
گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
cinder tracks
زمین دو
earth
زمین
ground surface
کف زمین
grazes
زمین
soils
زمین
grazed
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
real estate
زمین
geodetically
زمین
floors
کف زمین
floor
کف زمین
floored
کف زمین
floor
کف زمین
grass roots
کف زمین
cinder track
زمین دو
acre
زمین
rooter
زمین کن
graze
زمین
earths
زمین
soiling
زمین
terrain
زمین
soil
زمین
ground line
خط زمین
globe
زمین
ground
: زمین
this earthly round
زمین
extra terrestrial
زمین
ground
کف زمین
domain
زمین
domains
زمین
land
زمین
acres
زمین
norland
زمین
ground
زمین
aerospace
جو زمین
land n
زمین
globes
زمین
earthing
زمین
field
زمین
fielded
زمین
tellus
زمین
fields
زمین
lackland
بی زمین
land tax
مالیات زمین
land tax
مالیات بر زمین
bog
زمین باطلاقی
banquette
زمین بلند
banquet
زمین بلند
lairds
صاحب زمین
borderlands
زمین سرحدی
land reclamation
ابادانی زمین
land restoration
بازسازی زمین
panhandles
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
ground-to-air
زمین به هوا
borderland
زمین سرحدی
high land
زمین کوهستانی
panhandle
زمین باریکه
land reclamation
عمران زمین
panhandling
زمین باریکه
laird
صاحب زمین
bogs
زمین باطلاقی
landed a
ملک زمین
wetland
زمین مرطوب
floor
محدوده زمین
earth excavating
حفاری زمین
floored
محدوده زمین
landslide
واریز زمین
lared of the covenant
زمین موعود
floors
محدوده زمین
level land
زمین مسطح
groundskeeper
متصدی زمین
levelling rod
زمین پیمایی
grounding brush
زغال زمین
ground zero
صفر زمین
paralysis
زمین گیری
halfway line
خط میانه زمین
speculation
زمین خواری
plants
در زمین قراردادن
plant
در زمین قراردادن
half court
زمین سرویس
goring
زمین سه گوش
gores
زمین سه گوش
harrower
زمین صاف کن
gored
زمین سه گوش
hardpan
زمین سفت
gore
زمین سه گوش
hard soil
زمین سفت
hard ground
زمین سخت
hard ground
زمین سفت
crust
پوسته زمین
cf
مرکز زمین
wold
زمین بائر
zamindar
مالکین زمین
terrestrial
زمین خاکی
inductive earthing
زمین القائی
landward
بسوی زمین
the corner's of the earth
کدانهای زمین
impermeable ground
زمین نفوذناپذیر
impermeable ground
زمین ناتراوا
zamindar
زمین دار
zemindar
مالکین زمین
world shaking
زمین لرزه
key terrain
زمین حساس
invalidism
زمین گیری
investigation of foundation conditions
شناسایی زمین پی
ground level
سطح زمین
grounding
زمین کردن
on the floor
روی زمین
grounding
ایجاد زمین
sideline
خط کنار زمین
west
مغرب زمین
sidelined
خط کنار زمین
key terrain
زمین مهم
sidelining
خط کنار زمین
zemindar
زمین دارZeland
ground level
تراز زمین
territory
زمین ملک
basement
زیر زمین
basements
زیر زمین
upland
زمین بلند
land grading
تسطیح زمین
territories
زمین ملک
land measurer
زمین پیما
upland
زمین کوهستانی
uplands
زمین بلند
uplands
زمین کوهستانی
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
terrain
زمین عملیات
terrain
عوارض زمین
lacrosse field
زمین لاکراس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com