Dictiornary-Farsi | گوهر درخشان | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (8 milliseconds)

English	Persian
sparkler	گوهر درخشان
sparklers	گوهر درخشان


Other Matches

to inlay gems in anything	چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
gem	گوهر
navigate	گوهر
essence	گوهر
gemmy	پر گوهر
gems	گوهر
consubstantiation	هم گوهر
homoousian	هم گوهر
consubstantial	هم گوهر
navigated	گوهر
jewel	گوهر
jewels	گوهر
nature	گوهر
natures	گوهر
navigating	گوهر
navigates	گوهر
gemmy	گوهر مانند
gemologist	گوهر شناس
inlaid with gems	گوهر نشان
instarred with gems	گوهر نشان
gemmed	گوهر نشان
jeweler	گوهر فروش
studded with gems	گوهر نشان
lowborn	بد گوهر پست
a rare bird	گوهر نایاب
precious stones	گوهر ها جواهرات
matrix or matrices	قرارگاه گوهر
logie	روی گوهر نما
inlay	گوهر نشان کردن
inlaying	گوهر نشان کردن
inlays	گوهر نشان کردن
gemmological	مربوط به علم گوهر شناسی
inlayer	مرصع ساز گوهر نشان
jewels	با گوهر اراستن مرصع کردن
gemological	مربوطبه علم گوهر شناسی
The shell does not always contain a pearl. <proverb>	همیشه در صدف گوهر نباشد .
jewel	با گوهر اراستن مرصع کردن
Why do you cast pearls before the swine. <proverb>	گوهر خود پیش خوک مینداز.
pyrope	هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
to inlay anything with gems	چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
lightsome	درخشان
glitzy	درخشان
ablaze	درخشان
refulgent	درخشان
shiner	درخشان
glitzier	درخشان
glitziest	درخشان
prismatic	درخشان
mirror finish	درخشان
stellar	درخشان
beamy	درخشان
brilliancy	درخشان
luminescent	درخشان
eyebright	درخشان
florestant	درخشان در شب
fulgid	درخشان
fulgent	درخشان
glittery	درخشان
gloss	درخشان
bright	درخشان
brightest	درخشان
luminous	درخشان
luminiferous	درخشان
glaring	درخشان
brighter	درخشان
shining	درخشان
beaming	درخشان پرتودار
brilliantly	بطور درخشان
glisteningly	بطور درخشان
semigloss	نیمه درخشان
meteoric	درخشان وزودگذر
lumine	درخشان کردن
luminously	بطور درخشان
brightest	درخشان تابان
brighter	درخشان تابان
luciferous	شب تاب درخشان
illustrious	درخشان ممتاز
lucid	واضح درخشان
phosphorescent	شب تاب درخشان
brilliant	الماس درخشان
starry	درخشان معروف
adamantine	سخت و درخشان
shiny	افتابی درخشان
bertha	درخشان روشن
brilliant	بسیار درخشان
irradiating	درخشان کردن
irradiates	درخشان کردن
bright	درخشان تابان
irradiated	درخشان کردن
irradiate	درخشان کردن
star sapphire	یاقوت کبود درخشان
bright	درخشان بدون روکش
brighter	درخشان بدون روکش
radiant	شعاع گستر درخشان
giant star	ستاره بزرگ و درخشان
brilliancy	بازی درخشان شطرنج
brightest	درخشان بدون روکش
pennyweight	سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
illuminates	درخشان ساختن زرنما کردن
illuminating	درخشان ساختن زرنما کردن
brightening	زرنگ کردن درخشان شدن
blaze	شعله درخشان یا اتش مشتعل
brightened	زرنگ کردن درخشان شدن
blazed	شعله درخشان یا اتش مشتعل
brighten	زرنگ کردن درخشان شدن
blazes	شعله درخشان یا اتش مشتعل
illuminate	درخشان ساختن زرنما کردن
soiuthern cross	چهارستاره درخشان نیمکره جنوبی
brightens	زرنگ کردن درخشان شدن
high beam	نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
glares	انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared	انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare	انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
flame tree	درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
lithoglyptics	کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
burn in	علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
lapidary	سنگ شناس گوهر شناس
lapidarian	سنگ شناس گوهر شناس
historical rugs	قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای [مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
semilustrous	نیمه درخشان نیمه مجلل
Gohar carpet	فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
blips	نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip	نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
paper white monitor	صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه