English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (3 milliseconds)
English Persian
broadcaster گوینده
broadcasters گوینده
speaker گوینده
speakers گوینده
informant گوینده
informants گوینده
teller گوینده
tellers گوینده
narrator گوینده
narrators گوینده
announcer گوینده
announcers گوینده
colloquist گوینده
sayer گوینده
nosayer گوینده [رای] منفی
naysayer گوینده [رای] منفی
yea-sayer گوینده [رای] مثبت
Other Matches
fatidio گوینده قضاوقدر
fatidioal گوینده قضاوقدر
narrators گوینده داستان
narrator گوینده داستان
callers گوینده با بلندگو
caller گوینده با بلندگو
congratulator تبریک گوینده
newsman خبرنگار گوینده اخبار
newsmen خبرنگار گوینده اخبار
enumerator یکایک گوینده صورت دهنده
to cough down a speaker باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
fast talker <idiom> گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
challenge and reply ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
apophasis افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com