English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (7 milliseconds)
English Persian
mantel piece گچبری دور بخاری
Other Matches
plaster works گچبری
architrave گچبری سر ستون
plaster cutting knife کارد گچبری
stucco decoration گچبری تزیینی
tool of the plasterer افزار گچبری
architrave گچبری اطراف در
molded شکل دادن گچبری
molds شکل دادن گچبری
beads گچبری گردو کوچک
bed moulding گچبری بالای کتیبه
mould شکل دادن گچبری
moulded شکل دادن گچبری
bead گچبری گردو کوچک
moulds شکل دادن گچبری
cornice ابزارو گچبری در زیر سقف
fascia هزاره برجسته گچبری سر ستون
fascias هزاره برجسته گچبری سر ستون
cornices ابزارو گچبری در زیر سقف
heaters بخاری
heater بخاری
chimney بخاری
chimneys بخاری
radiators بخاری
steam lance یخ اب کن بخاری
radiator بخاری
stove بخاری
halituous بخاری
stoves بخاری
gaseous بخاری
chimneypiece گچ بری بخاری
steam pile driver دنگ بخاری
firesides پای بخاری
fireside پای بخاری
chimneys بخاری دیواری
fire side بخاری دیواری
chimney بخاری دیواری
interior heater بخاری اتومبیل
chimney piece پیش بخاری
mantelpiece نمای بخاری
fire side پای بخاری
fire screen پنجره بخاری
electric heater بخاری برقی
steam brake ترمز بخاری
mantel board در بالای بخاری
fire guard پیش بخاری
steam hammer چکش بخاری
andiron پیش بخاری
fire place بخاری دیواری
chimneypiece نمای بخاری
soot دوده بخاری
chimney breasts سینه بخاری
grate بخاری تو دیواری
grate بخاری پنجرهای
turn cap خفه کن بخاری
fireplaces بخاری منقل
fireplace بخاری منقل
vapoury بخاری بخارمانند
fender پیش بخاری
tun لوله بخاری
fire-irons لوازم بخاری
poker سیخ بخاری
grated بخاری پنجرهای
grated بخاری تو دیواری
steamship کشتی بخاری
mantlepieces نمای بخاری
steam pile driver شمعکوب بخاری
mantelpieces نمای بخاری
stoker سیخ بخاری
stovepipe لوله بخاری
chimney breast سینه بخاری
pokers سیخ بخاری
radiators خنک کن بخاری
radiator خنک کن بخاری
grates بخاری تو دیواری
grates بخاری پنجرهای
ingle-nook [گوشه لوله بخاری]
steam shovel خاک انداز بخاری
kitchener بخاری خوراک پزی
chimney-back صفحه پشت بخاری
louver فانوس دودکش بخاری
mantel طاقچه بالا بخاری
wood stove بخاری هیزمی یا چوبی
inglenook گوشه لوله بخاری
capital سرستون سرلوله بخاری
fireguards سپر جلو بخاری
fireguard سپر جلو بخاری
mantlepieces گچ بری دور بخاری
mantlepieces طاقچه بالا بخاری
mantelpieces گچ بری دور بخاری
mantelpieces طاقچه بالا بخاری
mantelpiece گچ بری دور بخاری
mantelpiece طاقچه بالا بخاری
louvre فانوس دودکش بخاری
louvers فانوس دودکش بخاری
abat vent کلاهک دودکش بخاری
hearth rug قالیچه پیش بخاری
franklin stove بخاری اختراعی فرانکلین
battery steamer کوره باتری بخاری
firescreen سپر جلو بخاری
fire irons لوازم پای بخاری
chimney piece ارایش روی بخاری
firedog سه پایه پیش بخاری
heater بخاری دستگاه تولید گرما
heaters بخاری دستگاه تولید گرما
andiron سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
steamboat قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
inhalator اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
chimney-mantle [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
fire irons سیخ و سه پایه وسایراسبابهای جلو بخاری
chimney-corner [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
space heater بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
chimney sweeper کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
pokes کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
overmantel ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
poked کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poking کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poke کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
steeplejack بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
steeplejacks بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
chimney sweeps کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweep کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
non condensing ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com