English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (7 milliseconds)
English Persian
whiting گچ تحریر
Search result with all words
write تحریر کردن
writes تحریر کردن
desk میز تحریر
desks میز تحریر
Teletype ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Teletype ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletypes ماشین تحریر خود کار گیرنده پیام ازمسافات دور
Teletypes ماشین تحریر راه دور تله تایپ
teleprinter ماشین تحریر تلگرافی
teleprinters ماشین تحریر تلگرافی
ribbon نوار ماشین تحریر
ribbons نوار ماشین تحریر
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
writing desk میز تحریر
writing desks میز تحریر
typewriter ماشین تحریر
typewriters ماشین تحریر
tremulous تحریر دار
quaver لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavered لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavering لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
quavers لرزش و تحریر صدا در اواز ارتعاش
type باسمه ماشین تحریر
type با ماشین تحریر نوشتن
typed باسمه ماشین تحریر
typed با ماشین تحریر نوشتن
types باسمه ماشین تحریر
types با ماشین تحریر نوشتن
trill با تحریر خواندن
trilled با تحریر خواندن
trills با تحریر خواندن
affranchisement تحریر
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
electric typewriter ماشین تحریر برقی
elite type یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
ingross تحریر کردن جمع اوری نیروها
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
photocomposition کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
platen صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
platen نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
redact اماده چاپ کردن تحریر کردن
rollover میانگیری که میتواندکاراکترها و فرمانهای تحریر شده را به هنگام بالابودن سرعت دخول انها نسبت به پردازش کامپیوتر ذخیره کند
rolltop desk میز تحریر دارای رویه کشودار
roulade تحریر
secretaire میز تحریر
teletypewriter دورنگاره ماشین تحریر راه دور
teletypewriter ماشین تحریر راه دور
tremolo لرزش صدا تحریر
tremulant تحریر
tremulously با تحریر
tty ماشین تحریر راه دور
tvt Writer Type Television ماشین تحریر تلویزیونی
type bar میله ماشین تحریر
type write با ماشین تحریر نوشتن
type writer ماشین تحریر
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
typewrite باماشین تحریر نوشتن
The letter is well typed . نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
stroke ضربه [ماشین تحریر]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com