English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
exempted , adressee گیرنده استثنایی
Other Matches
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
exceptional استثنایی
exeptional استثنایی
atypical استثنایی
atypically استثنایی
way-out استثنایی
way out استثنایی
special استثنایی
specially استثنایی
unexceptional غیر استثنایی
exclusive jurisdiction حق قضاوت استثنایی
special school اموزشگاه استثنایی
exceptional water level تراز استثنایی اب
exception conoition وضعیت استثنایی
exceptional case حالت استثنایی
exceptional children کودکان استثنایی
refersher course دوره استثنایی
special olympics المپیک افراد استثنایی
special education اموزش و پرورش استثنایی
modus ponens قیاس استثنایی [ریاضی]
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
exempted station یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
recipient گیرنده
recipients گیرنده
prehensory گیرنده
sensor گیرنده
getter گیرنده
acceptor گیرنده
touching گیرنده
catcher گیرنده
prehensile گیرنده
grantee گیرنده
accipient گیرنده
payees گیرنده
payee گیرنده
fetching گیرنده
barrage reception سد گیرنده
consignee گیرنده
assignee گیرنده
receptors گیرنده
receptor گیرنده
adopter گیرنده
reciptacle گیرنده
prehensorial گیرنده
addressee گیرنده
receiver گیرنده
addressees گیرنده
reciever گیرنده
catchy گیرنده
catchiest گیرنده
catchier گیرنده
receivers گیرنده
concluder نتیجه گیرنده
volumetric receptor گیرنده حجمی
television receiver گیرنده تلویزیونی
consignee گیرنده امانت
two valve receiver گیرنده دو لامپی
thermoreceptor گیرنده دمایی
tither عشر گیرنده
transceiver فرستنده و گیرنده
communication receiver گیرنده مخابرات
transferee انتقال گیرنده
clocker گیرنده وقت
transreceiver فرستنده و گیرنده
transferee تحویل گیرنده
cessionary انتقال گیرنده
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
amateur receiver گیرنده اماتور
auto radio گیرنده اتومبیل
cell receptor گیرنده سلولی
catch of guage گیرنده بارانسنج
bribee رشوه گیرنده
beat receiver گیرنده تداخلی
baroreceptor گیرنده فشار
bailee تحویل گیرنده
acceptor level تراز گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
itching palm دست گیرنده
inductance گیرنده انرژی
high fidelity receiver گیرنده رابط
grantee انتقال گیرنده
pledgee رهن گیرنده
grabber hand دست گیرنده
fondler اغوش گیرنده
feoffee گیرنده تیول
iterant ازسر گیرنده
loanee وام گیرنده
opiate receptor گیرنده افیونی
pawnee رهن گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
offtake canal کانال گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
nociceptor گیرنده درد
mortgagee رهن گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
exteroceptor گیرنده برونی
proprioceptor گیرنده عضلانی
radio receiver گیرنده رادیویی
distilling receiver گیرنده تقطیر
distance receptor گیرنده دوربرد
decision maker تصمیم گیرنده
crystal set گیرنده اشکارساز
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
revenger انتقام گیرنده
single circuit receiver گیرنده یک مداره
donee گیرنده هبه
donee گیرنده هدیه
receiving antenna انتن گیرنده
receiving set دستگاه گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
interoceptor گیرنده درونی
interoceptor گیرنده احشایی
enteroceptor گیرنده درونی
enteroceptor گیرنده احشایی
donee هبه گیرنده
sound probe گیرنده صوتی
jams سد گیرنده پاس
trainees تعلیم گیرنده
payees گیرنده وجه
trainee تعلیم گیرنده
borrower وام گیرنده
receivers گیرنده رادیویی
borrower قرض گیرنده
payee گیرنده وجه
receiver دستگاه گیرنده
jammed سد گیرنده پاس
comprehensive فرا گیرنده
receivers فرف گیرنده
striking موثر گیرنده
receivers دستگاه گیرنده
decreasing نقصان گیرنده
receiver فرف گیرنده
receiver گیرنده رادیویی
acquisitive فرا گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
jam سد گیرنده پاس
determiner تصمیم گیرنده
tube receiver گیرنده لامپی
determiners تصمیم گیرنده
borrowers قرض گیرنده
borrowers وام گیرنده
strikingly موثر گیرنده
feoffee زعیم انتقال گیرنده
marginal borrower وام گیرنده نهائی
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver گیرنده موج بلند
determinant تصمیم گیرنده عاجز
platforms رسانگر حامل گیرنده
iterative ازسر گیرنده تکراری
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
platform رسانگر حامل گیرنده
receiver gating ولت افزایی گیرنده
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
receiver output volume شدت صوت گیرنده
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
pressure points نقطههای گیرنده فشار
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
zero beat تنظیم موج گیرنده
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
borrower عاریه گیرنده مقترض
determinants تصمیم گیرنده عاجز
donee country کشور کمک گیرنده
addressed نشانی گیرنده پیام
address نشانی گیرنده پیام
borrowers عاریه گیرنده مقترض
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
holder گیرنده اشغال کننده
catcher فرفرههای گیرنده محصول
addresses نشانی گیرنده پیام
color zones مناطق گیرنده رنگ
receptors ستاره مساعد گیرنده
directional reciever گیرنده جهت دار
alienee گیرنده مال موردانتقال
receptor ستاره مساعد گیرنده
consignee گیرنده کالای ارسالی
holders گیرنده اشغال کننده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
large hande a دارای دست بگیر گیرنده
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
remittee گیرنده وجه فرستاده شده
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive گیرنده دارای قوه قبض
donatory گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com