Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
proprioceptor
گیرنده عضلانی
Other Matches
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
muscular
عضلانی
sarcous
عضلانی
muscled
عضلانی
muscular endurance
استقامت عضلانی
muscular fatigue
خستگی عضلانی
muscular spindle
دوک عضلانی
muscularity
عضلانی بودن
musculature
نظام عضلانی
clonus
تشنج عضلانی
thews
نیروی عضلانی
myasthenia
ضعف عضلانی
myoclonus
گرفتگی عضلانی
myoneural
عضلانی وعصبی
dystrophy
پلاسیدگی عضلانی
beefcake
آدم عضلانی
intramuscular
درون عضلانی
tethanus
گرفت عضلانی
muscles
نیروی عضلانی
cramp
گرفتگی عضلانی
asynergia
ناهماهنگی عضلانی
cramps
گرفتگی عضلانی
muscular dystrophy
تحلیل عضلانی
stiffness
کوفتگی عضلانی
muscle
نیروی عضلانی
brawniness
عضلانی بودن
muscleman
آدم عضلانی
meathead
آدم عضلانی
moton
طرح عمل عضلانی
brawn
نیرو نیروی عضلانی
muscle tonus
کشیدگی طبیعی عضلانی
muscular dystrophy
تحلیل وفاسد عضلانی
neuromuscular coordination
هماهنگی عصبی- عضلانی
fine miscle movement
حرکت فریف عضلانی
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
hypertonicity
فزونی تونوس عضلانی
paresis
فلج خفیف ضعف عضلانی
dystonia
اختلال کشیدگی طبیعی عضلانی
fibrillation
انقباض بی نظم رشتههای عضلانی
broken fibres
تار عضلانی پاره شده
paretic
دچار فلج ناقص یا عضلانی
charley horse
کشیدگی یا گرفتگی عضلانی ران سوارکار
muscle up
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
neuromuscular
وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
musculature
وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
psychomotor
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
atonia
فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atonicity
فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
atony
فقدان کشیدگی طبیعی عضلانی فقدان تونوس
adopter
گیرنده
recipients
گیرنده
catcher
گیرنده
accipient
گیرنده
sensor
گیرنده
acceptor
گیرنده
grantee
گیرنده
catchier
گیرنده
catchiest
گیرنده
assignee
گیرنده
fetching
گیرنده
payee
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
getter
گیرنده
payees
گیرنده
catchy
گیرنده
touching
گیرنده
receivers
گیرنده
prehensory
گیرنده
consignee
گیرنده
receiver
گیرنده
receptor
گیرنده
reciever
گیرنده
addressees
گیرنده
addressee
گیرنده
reciptacle
گیرنده
receptors
گیرنده
prehensorial
گیرنده
recipient
گیرنده
prehensile
گیرنده
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
auto radio
گیرنده اتومبیل
donee
گیرنده هبه
donee
گیرنده هدیه
bailee
تحویل گیرنده
catch of guage
گیرنده بارانسنج
beat receiver
گیرنده تداخلی
clocker
گیرنده وقت
communication receiver
گیرنده مخابرات
cessionary
انتقال گیرنده
cell receptor
گیرنده سلولی
concluder
نتیجه گیرنده
bribee
رشوه گیرنده
decision maker
تصمیم گیرنده
baroreceptor
گیرنده فشار
consignee
گیرنده امانت
crystal set
گیرنده اشکارساز
distilling receiver
گیرنده تقطیر
distance receptor
گیرنده دوربرد
donee
هبه گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
transceiver
فرستنده و گیرنده
tither
عشر گیرنده
thermoreceptor
گیرنده دمایی
television receiver
گیرنده تلویزیونی
sound probe
گیرنده صوتی
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
revenger
انتقام گیرنده
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
receiving set
گیرنده رادیویی
receiving set
دستگاه گیرنده
transferee
انتقال گیرنده
volumetric receptor
گیرنده حجمی
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
transreceiver
فرستنده و گیرنده
receiving antenna
انتن گیرنده
radio receiver
گیرنده رادیویی
itching palm
دست گیرنده
inductance
گیرنده انرژی
high fidelity receiver
گیرنده رابط
grantee
انتقال گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
fondler
اغوش گیرنده
feoffee
گیرنده تیول
exteroceptor
گیرنده برونی
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
interoceptor
گیرنده درونی
interoceptor
گیرنده احشایی
enteroceptor
گیرنده درونی
iterant
ازسر گیرنده
loanee
وام گیرنده
tube receiver
گیرنده لامپی
pledgee
رهن گیرنده
pledgee
وثیقه گیرنده
photoreceptor
گیرنده نور
pawnee
رهن گیرنده
passcatcher
گیرنده پاس
opiate receptor
گیرنده افیونی
offtake canal
کانال گیرنده
nociceptor
گیرنده درد
mortgagee
رهن گیرنده
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
enteroceptor
گیرنده احشایی
receiver
فرف گیرنده
strikingly
موثر گیرنده
payee
گیرنده وجه
payees
گیرنده وجه
borrower
قرض گیرنده
striking
موثر گیرنده
acquisitive
فرا گیرنده
prepossessing
گیرنده جالب
borrowers
وام گیرنده
decreasing
نقصان گیرنده
trainee
تعلیم گیرنده
jams
سد گیرنده پاس
jam
سد گیرنده پاس
comprehensive
فرا گیرنده
receivers
فرف گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
receivers
دستگاه گیرنده
jammed
سد گیرنده پاس
receiver
گیرنده رادیویی
receiver
دستگاه گیرنده
trainees
تعلیم گیرنده
borrowers
قرض گیرنده
borrower
وام گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
acceptor level
تراز گیرنده
amateur receiver
گیرنده اماتور
determiner
تصمیم گیرنده
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
borrower
عاریه گیرنده مقترض
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
address
نشانی گیرنده پیام
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
addressed
نشانی گیرنده پیام
iterative
ازسر گیرنده تکراری
alienee
گیرنده مال موردانتقال
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
long wave receiver
گیرنده موج بلند
platform
رسانگر حامل گیرنده
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
zero beat
تنظیم موج گیرنده
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
platforms
رسانگر حامل گیرنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com