English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
morella cherry گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
Other Matches
grace cup گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی
white heart cherry گیلاس درشت گیلاس پیوندی
drinking glass گیلاس
demitasse گیلاس
cherry گیلاس
cherries گیلاس
morello گیلاس دم کوتاه
cherry pit هسته گیلاس
cherry laurel غار گیلاس
cherry bob گیلاس گوشوارهای
cherry tree درخت گیلاس
sour cherry درخت گیلاس
glass گیلاس جام
shots یک گیلاس مشروب
shot یک گیلاس مشروب
i eherry غار گیلاس
goblet گیلاس شراب [در مراسم]
wineglasful گیلاس شراب خوری
chalice گیلاس شراب [در مراسم]
long drink نوشابه در گیلاس بلند
long drinks نوشابه در گیلاس بلند
bigaroon یک جور گیلاس درشت
goblets گیلاس شراب تکه
goblet گیلاس شراب تکه
He gets keyed up with a few drinks . با چند گیلاس مشروب میزان می شود
After a few drinks, everyone got a bit high. پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد.
pits سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
pit سیاه چال هسته البالو و گیلاس وغیره
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
to eke out دراز
longed دراز
to piece out دراز
dolichomorphic دراز تن
longish دراز
oblongs دراز
oblongated دراز
oblong دراز
prolix دراز
long دراز
long headed سر دراز
verbose دراز
lengthy دراز
linear دراز
toom دراز
longer دراز
long- دراز
longest دراز
longs دراز
macro دراز
to be prolonged دراز
lengthwise دراز
longheaded دراز سر
prolongate دراز کردن
lengthening دراز کردن
elongation دراز شدگی
lengthening دراز شدن
lengthens دراز شدن
protract دراز کردن
elongating دراز شدن
lengthened دراز کردن
lengthen دراز کردن
lengthened دراز شدن
prolixity دراز نویسی
lengthen دراز شدن
pintail اردک دم دراز
proboscis پوزه دراز
inductile دراز نشو
long term دراز مدت
long shunt شنت دراز
long run دراز مدت
long range دراز مدت
lantern jawed چانه دراز
long necked گردن دراز
long bill نوک دراز
long billed نوک دراز
ileum روده دراز
long wind دراز نفسی
longeval دراز عمر
proboscises پوزه دراز
at full length دراز کشیده
codlin یکجورسیب دراز
codling یکجورسیب دراز
couchant دراز کشیده
lanternjaws چانه دراز
oblonated دراز :درازنا
blue moon زمان دراز
longhead کله دراز
long eared گوش دراز
long bone استخوانهای دراز
long-winded دراز نفس
narrow دراز وباریک
narrowed دراز وباریک
narrower دراز وباریک
long-term دراز مدت
narrowest دراز وباریک
verbalization دراز گویی
to stretch out دراز کردن
longevity دراز عمری
weedy دراز و باریک
longer-term دراز مدت
long-time دراز مدت
long winded دراز نفس
long-life عمر دراز
long life عمر دراز
in the long run در دراز مدت
far fetched دور و دراز
far-fetched دور و دراز
drag on <idiom> دراز کردن
lanky دراز وباریک
stretch دراز کردن
lengthens دراز کردن
snipe نوک دراز
long-drawn-out دور و دراز
sniped نوک دراز
snipes نوک دراز
sniping نوک دراز
elongate دراز کردن
elongate دراز شدن
stretches دراز کردن
elongates دراز کردن
elongates دراز شدن
elongating دراز کردن
wader مرغ دراز پا
string چسبناک دراز
stretched دراز کردن
long run [American E] <adj.> دراز مدت
gangling طولانی و دراز
long term <adj.> دراز مدت
oblong دراز پهنا
oblongs دراز پهنا
extend دراز کردن
streek دراز کردن
long necked flask بالن گردن دراز
longhorn گوسفند شاخ دراز
longevous دارای عمر دراز
long term memory حافطه دراز مدت
reach دراز کردن دست
longhorn گاو شاخ دراز
to make old bones عمر دراز کردن
to live a long life عمر دراز کردن
paidle یکجوربیل دسته دراز
porrect دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley بوزینه دراز بینی
prolate دوک وار دراز
rangy ولگرد پا دراز و لاغر
ringtail تلیله نوک دراز
scoldpaceous مانند نوک دراز
secular trend روند دراز مدت
orangutan بوزینه دست دراز
orangoutang بوزینه دست دراز
longicorn دارای شاخک دراز
mygale موش پوزه دراز
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
tractile لوله شو دراز شدنی
daddy-long-legs بابا لنگ دراز
scolopax جنس نوک دراز
long horned grasshopper ملخ شاخک دراز
chatterbox ادم روده دراز
windbags نطاق روده دراز
spindle دراز و باریک شدن
tusk دندان دراز وتیز
longer-term دوره دراز مدت
long-term دوره دراز مدت
tusks دندان دراز وتیز
repose دراز کشیدن غنودن
orang-outans یکجوربوزینه دراز دست
toboggan سورتمه دراز و باریک
toboggans سورتمه دراز و باریک
tirade سخنرانی دراز وشدیداللحن
orang-outangs یکجوربوزینه دراز دست
orang-outang یکجوربوزینه دراز دست
spindles دراز و باریک شدن
tirades سخنرانی دراز وشدیداللحن
chatterboxes ادم روده دراز
windbag نطاق روده دراز
chaises longues نوعی نیمکت دراز
mongoose میمون پوزه دراز
abusive ناسزاوار زبان دراز
verbose دراز نویس درازگو
long lived دارای عمر دراز
long lived دراز عمر معمر
long-lived دارای عمر دراز
long-lived دراز عمر معمر
interminably بطور بسیار دراز
chaise longue نوعی نیمکت دراز
weed دراز و لاغر پوشاک
verbosity دراز نویسی پرگویی
orang outang یکجوربوزینه دراز دست
gibbons میمون دراز دست
full bottomed دارای دنباله دراز
mongooses میمون پوزه دراز
gibbon میمون دراز دست
godwit نوک دراز ابی
grallatorial وابسته به دراز پایان
ileitis اماس روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
ileac وابسته به روده دراز
hatchet face صورت دراز وباریک
weeding دراز و لاغر پوشاک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com