Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 56 (4 milliseconds)
English	Persian
dobbin	یابوی صحرائی یا فرسوده
Other Matches
pole horse	یابوی عصار خانه
rats	موش صحرائی
field piece	توپ صحرائی
field mouse	موش صحرائی
field artillery	توپخانه صحرائی
goggles	عینک صحرائی
effete	فرسوده
rusty	فرسوده
attrited	فرسوده
oldest	فرسوده
forspent	فرسوده
older	فرسوده
old	فرسوده
erose	فرسوده
timeworn	فرسوده
doting	فرسوده
forworn	فرسوده
fielo hospital	بیمارستان صحرائی یاموقتی بیمارستان سیار
forwearied	خسته فرسوده
care worn	فرسوده ازغم
obsolete	فرسوده متروک
wears	فرسوده شدن
worn to a frazzle	فرسوده ساییده
fraying	چیز فرسوده
irked	فرسوده شدن
irking	فرسوده شدن
irks	فرسوده شدن
irk	فرسوده شدن
frays	فرسوده شدن
outwear	فرسوده شدن
fray	فرسوده شدن
frayed	فرسوده شدن
wear	فرسوده شدن
peneplain	فرسوده کردن زمین
wear out	کهنه و فرسوده شدن
peneplane	فرسوده کردن زمین
to knock up	فرسوده شدن ازپادرامدن
seaworn	فرسوده در اثر دریا
back out	کهنه و فرسوده شدن
beaten	چکش خورده فرسوده
gruel	تنبیه فرسوده کردن
wear off	فرسوده و از بین رفته شدن
pilefered shipment	کالای فرسوده حراج شده
weatherworn	فرسوده در اثر باد و باران وهوا
recondition	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
Urban tissue sites	سایت های بافت فرسوده شهری
reconditioned	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
pileferable	اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
reconditions	قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions	نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
property disposition	ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
grooves	خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove	خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com