English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (9 milliseconds)
English Persian
record یادداشت بایگانی
Other Matches
depository بایگانی مدارک بایگانی راکد
file keeping بایگانی
archive بایگانی
records بایگانی
archives بایگانی
document register بایگانی
filed بایگانی
file بایگانی
registries بایگانی
registry بایگانی
archival بایگانی شدنی
record بایگانی ضبط
record سجل بایگانی
records depository بایگانی عمومی
archival مربوط به بایگانی
archival بایگانی کردن
archival backup پشتیبانی بایگانی
archive atribute صفت بایگانی
chartulary متصدی بایگانی
dead records بایگانی راکد
file clerk مامور بایگانی
archive بایگانی کردن
filing system نظام بایگانی
keep on file بایگانی کردن
office of records دفتر بایگانی
record office اداره بایگانی کل
records depository بایگانی راکد
recorded بایگانی شده
filed بایگانی کردن
morgue بایگانی راکد
morgues بایگانی راکد
file بایگانی کردن
filing بایگانی سیخ زنی
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
magnetic tape archive بایگانی یا ارشیو نوارهای صوتی
archive ضبط اسناد و اوراق بایگانی
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
misfile بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
slipped یادداشت
slips یادداشت
notation یادداشت
memoire یادداشت
slip یادداشت
endnote یادداشت
reminiscences یادداشت
memoir یادداشت
memoirs یادداشت
annotations یادداشت
annotation یادداشت
noting یادداشت
notes یادداشت
reminiscence یادداشت
note یادداشت
apostil یادداشت
chit یادداشت
memoranda یادداشت
chits یادداشت
jottings یادداشت
memorandums یادداشت
pro memoria یادداشت
memo یادداشت
memos یادداشت
memorandum یادداشت
notations یادداشت
record یادداشت سخنرانی
footnotes یادداشت ته صفحه
advice note یادداشت اطلاع
notes یادداشت سخنرانی
adscript یادداشت اضافی
scratch paper کاغذ یادداشت
set down یادداشت کردن
memorandum of understanding یادداشت تفاهم
take down یادداشت کردن
notepaper کاغذ یادداشت
chitty یادداشت-رسید
counter memorial جواب یادداشت
notes یادداشت درسی
record یادداشت درسی
billet doux یادداشت عاشقانه
notelet یادداشت کوچک
footnote یادداشت ته صفحه
tot یادداشت مختصر
note یادداشت کردن
notes یادداشت کردن
notes تبصره یادداشت ها
notes خاطرات یادداشت
put down یادداشت کردن
note تبصره یادداشت ها
note خاطرات یادداشت
record یادداشت نگارش
tots یادداشت مختصر
put-downs یادداشت کردن
put-down یادداشت کردن
record یادداشت کردن
minute مسوده یادداشت
minute یادداشت وقایع
noting خاطرات یادداشت
annotated یادداشت نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
notebooks کتابچه یادداشت
notebook کتابچه یادداشت
noting یادداشت کردن
commentary رشته یادداشت
commentaries رشته یادداشت
noting تبصره یادداشت ها
message book دفتر یادداشت پیام
memorability قابل یادداشت بودن
pad دفترچه یادداشت لایی
memoranda اقدام به یادداشت کند
diary دفتر یادداشت روزانه
memorandums اقدام به یادداشت کند
memorandum اقدام به یادداشت کند
diaries دفتر یادداشت روزانه
to writes down واردکردن یادداشت کردن
pads دفترچه یادداشت لایی
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscripts یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memorandums برگ خلاصه یادداشت مانند
postscript یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memorandum برگ خلاصه یادداشت مانند
memoranda برگ خلاصه یادداشت مانند
papering یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
callective note بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
billet ورقه جیره یادداشت مختصر
billeted ورقه جیره یادداشت مختصر
billets ورقه جیره یادداشت مختصر
commentating حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billeting ورقه جیره یادداشت مختصر
commentate حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates حاشیه نوشتن یادداشت کردن
materials returned note یادداشت مواد عودت داده شده
memorial نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
notate یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
folios دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
bindery یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
[results were] satisfactory رضایت بخش [در یادداشت گزارش کنترل]
memorials نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
folio دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
trailed یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailing یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
writes بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
sidekicks برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
reading یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
readings یادداشت مربوط به اعداد یا درجه ها , به ویژه درجههای یک اندازه
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
sidekick برنامه مشهور که یک ماشین حساب کامپیوتری صفحه یادداشت
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
write بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
record مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
reference نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
references نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
filed ستون کردن بایگانی کردن
file ستون کردن بایگانی کردن
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com