Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
chitty
یادداشت-رسید
Other Matches
to pay against receipt
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
quittance
رسید
when it came to a push
رسید
receipts
رسید
receipt statement
رسید
receipt
رسید
maturity
سر رسید
due date
سر رسید
voucher
قبض رسید
dock warrant
رسید لنگرگاه
debit note
رسید بدهکار
certificate of receipt
گواهی رسید
dock receipt
رسید لنگرگاه
What time do we arrive?
کی خواهیم رسید؟
matured
سر رسید شده
receipts
قبض رسید
vouchers
قبض رسید
it crossed my mind
بنظرم رسید
It's over.
به پایان رسید.
warehouse receipt
رسید انبار
It came home to me.
به فکرم رسید.
hand receipt
رسید دستی
world came that
خبر رسید که
It occurred to me.
به فکرم رسید.
It crossed my mind.
به فکرم رسید.
It came home to me.
به نظرم رسید.
It occurred to me.
به نظرم رسید.
It crossed my mind.
به نظرم رسید.
scrip
رسید موقتی
quittance
رسید مفاصا
official receipt
رسید رسمی
summer is in
تابستان رسید
binders
رسید بیعانه
the post has come
پست رسید
binder
رسید بیعانه
to a receipt
رسید گرفتن
receipt
قبض رسید
to fall due
سر رسید شدن
reminiscence
یادداشت
note
یادداشت
endnote
یادداشت
jottings
یادداشت
notations
یادداشت
reminiscences
یادداشت
notation
یادداشت
slips
یادداشت
memoir
یادداشت
memoirs
یادداشت
apostil
یادداشت
slip
یادداشت
annotations
یادداشت
annotation
یادداشت
noting
یادداشت
slipped
یادداشت
notes
یادداشت
memo
یادداشت
memos
یادداشت
memorandums
یادداشت
chits
یادداشت
memorandum
یادداشت
memoire
یادداشت
chit
یادداشت
memoranda
یادداشت
pro memoria
یادداشت
He was sick to death . He was fed up to the back teeth .
جانش به لب آمد ( رسید )
clean receipt
رسید بی قید و شرط
appropriation receipt
رسیدسپرده رسید اعتبار
appropriation receipt
رسید سپرده قانونی
the hour has struck
موقع بحران رسید
air mail receipt
رسید پست هوایی
mate's receipt
رسید معاون ناخدا
railway receipt
رسید راه اهن
he thought out a plan
فکری بنظرش رسید
point of intersection
نقطه بهم رسید
dock warrant
رسید انبار بارانداز
We just received word that . . .
هم اکنون اطلاع رسید که …
he was overtake by a storm
طوفانی باودر رسید
i am in receipt of your letter
نامه شما به من رسید
i am through with my work
کارم به پایان رسید
data fright receipt
رسید اماری حمل
data freight receipt
رسید اماری حمل
At this point of the conversation.
صحبت که به اینجا رسید
mate's receipt
رسید کاپیتان کشتی
it received royal assent
به توشیح ملوکانه رسید
it was signed by his majesty the shah
به توشیح همایونی رسید
acknowledgments
اعلام وصول رسید
receipt
رسید پیام دریافت شد
receipts
دریافت رسید دادن
receipts
رسید پیام دریافت شد
At that point
[stage]
, ...
وقتی که موقعش رسید...
acknowledgement
اعلام وصول رسید
receipt
دریافت رسید دادن
acknowledgements
اعلام وصول رسید
record
یادداشت کردن
record
یادداشت بایگانی
minute
مسوده یادداشت
minute
یادداشت وقایع
tots
یادداشت مختصر
put down
یادداشت کردن
notes
یادداشت سخنرانی
put-down
یادداشت کردن
put-downs
یادداشت کردن
notepaper
کاغذ یادداشت
record
یادداشت نگارش
record
یادداشت سخنرانی
take down
یادداشت کردن
counter memorial
جواب یادداشت
set down
یادداشت کردن
memorandum of understanding
یادداشت تفاهم
record
یادداشت درسی
scratch paper
کاغذ یادداشت
notes
یادداشت درسی
tot
یادداشت مختصر
note
خاطرات یادداشت
notelet
یادداشت کوچک
notebook
کتابچه یادداشت
commentaries
رشته یادداشت
annotating
یادداشت نوشتن
billet doux
یادداشت عاشقانه
adscript
یادداشت اضافی
notebooks
کتابچه یادداشت
annotate
یادداشت نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
noting
یادداشت کردن
noting
تبصره یادداشت ها
noting
خاطرات یادداشت
note
تبصره یادداشت ها
note
یادداشت کردن
notes
تبصره یادداشت ها
notes
خاطرات یادداشت
notes
یادداشت کردن
footnotes
یادداشت ته صفحه
footnote
یادداشت ته صفحه
commentary
رشته یادداشت
advice note
یادداشت اطلاع
He arrived in the nick of time .
درست به موقع رسید ( سر بزنگاه )
The train came in on time .
قطار به موقع رسید ( سروقت )
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
The train was 10 minutes late.
قطار 10 دقیقه دیر رسید
It changed hands a few times before I got it.
چند دست گشت تا به من رسید
forwarder's receipt
رسید متصدی حمل و نقل
I heard a sound .
صدائی به گوشم خورد( رسید )
offenders will be punished
متخلفین بکیفر خواهند رسید
now and then a guest w come
گاه گاهی میهمانی می رسید
found shipment
کالای بدون بارنامه یا رسید
memoranda
اقدام به یادداشت کند
memorandums
اقدام به یادداشت کند
to writes down
واردکردن یادداشت کردن
memorandum
اقدام به یادداشت کند
pad
دفترچه یادداشت لایی
pads
دفترچه یادداشت لایی
memorability
قابل یادداشت بودن
diaries
دفتر یادداشت روزانه
message book
دفتر یادداشت پیام
diary
دفتر یادداشت روزانه
bill falls due on
تاریخ سر رسید اسناد مدت دار
The project was terminated as of July 1.
پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
the bill will mature to morrow
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
the bill is overdraw
سر رسید برات منقضی شده است
A solution suddenly proffered itself.
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
postscript
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memoranda
برگ خلاصه یادداشت مانند
billets
ورقه جیره یادداشت مختصر
commentate
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
billeted
ورقه جیره یادداشت مختصر
billet
ورقه جیره یادداشت مختصر
paper
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
postscripts
یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
memorandum
برگ خلاصه یادداشت مانند
memorandums
برگ خلاصه یادداشت مانند
papers
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papering
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
papered
یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
billeting
ورقه جیره یادداشت مختصر
commentating
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
callective note
بیانیه یا یادداشت دسته جمعی
refit book
دفتر یادداشت وقایع دریایی
commentated
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
field book
دفترچه یادداشت نقشه بردار
deferred liability
بدهیی که درسر رسید پرداخت نشده است
Luchily for me the train was late.
خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
folios
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
memorial
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
bindery
یات ایمنی کاربر را یادداشت کند
[results were]
satisfactory
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
folio
دفتر یادداشت پوشه یاکارتن کاغذ
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
materials returned note
یادداشت مواد عودت داده شده
memorials
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
process
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
he muddled through
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
date of grace
مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
processes
تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
trailing
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trail
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trailed
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com