Dictiornary-Farsi | یادگیری یکپارچه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 103 (7 milliseconds)

English	Persian
global learning	یادگیری یکپارچه


Other Matches

link lift vehicle	حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
learning	یادگیری
learning rate	سرعت یادگیری
rate of learning	سرعت یادگیری
learning set	امایه یادگیری
latent learning	یادگیری نهفته
incidental learning	یادگیری اتفاقی
incentive learning	یادگیری با مشوق
heuristic learning	یادگیری ذهنی
discrimination learning	یادگیری افتراقی
avoidance learning	یادگیری اجتنابی
unlearning	یادگیری زدایی
learning	دانش یادگیری
learning theory	نظریه یادگیری
learning to learn	یادگیری اموزی
whole learning	یادگیری سرتاسری
vicarious learning	یادگیری مشاهدهای
verbal learning	یادگیری کلامی
transfer of learning	انتقال یادگیری
social learning	یادگیری اجتماعی
learning curve	منحنی یادگیری
serial learning	یادگیری زنجیرهای
probability learning	یادگیری احتمالاتی
perceptual learning	یادگیری ادراکی
massed learning	یادگیری بی وقفه
maze learning	یادگیری در ماز
mastery learning	یادگیری در حدتسلط
motor learning	یادگیری حرکتی
subliminal learning	یادگیری زیراستانهای
one trial learning	یادگیری یک کوششی
monolithic	یکپارچه
forged bit	یکپارچه
grossing	یکپارچه
global	یکپارچه
molar	یکپارچه
solids	یکپارچه
integrated	یکپارچه
seamless	یکپارچه
monolith	یکپارچه
grossed	یکپارچه
monoliths	یکپارچه
gross	یکپارچه
solid	یکپارچه
grossest	یکپارچه
grosses	یکپارچه
grosser	یکپارچه
globally	یکپارچه
mathematical learning theory	نظریه ریاضی یادگیری
rote learning	یادگیری طوطی وار
means end learning	یادگیری وسیله- هدف
insightful learning	یادگیری بینش افرین
distributed learning	یادگیری فاصله دار
computer based learning	یادگیری بر پایه کامپیوتر
statistical learning theory	نظریه اماری یادگیری
entire	درست یکپارچه
integrating	یکپارچه کردن
integrates	یکپارچه کردن
unified	یکپارچه شده
integrate	یکپارچه کردن
integral construction	ساختمان یکپارچه
masts	دکل یکپارچه
solid partition	جداگر یکپارچه
mast	دکل یکپارچه
polemast	دکل یکپارچه
accrete	دوقلو یکپارچه
trial and error learning	یادگیری از راه کوشش و خطا
monolithic integrated circuit	مدار مجتمع یکپارچه
union suit	پیراهن و شلوار یکپارچه
solidify	یکپارچه کردن یا شدن
solidifying	یکپارچه کردن یا شدن
solidifies	یکپارچه کردن یا شدن
unified	یکپارچه فرماندهی متحد
solidified	یکپارچه کردن یا شدن
advanced	بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
how can I learn English	چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
cat	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats	استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
freight container	اطاقک حمل بار یکپارچه
walls	مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall	مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
link route segments	راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
research	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researched	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researching	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
researches	توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی
production missile	موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
fragmentation	امکان نرم افزاری که عمل یکپارچه سازی دیسک سخت را انجام میدهد
blisk	هر مرحله از روتورتوربینهای خطی که در ان دیسک و تیغه ها بصورت یکپارچه ساخته شده اند
defragmentation	ابزار نرم افزاری که عمل یکپارچه کردن روی دیسک سخت را انجام میدهد
pooler	وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
c	استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
consolidation	درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
neural network	سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
sysgen	فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
assembles	یکپارچه کردن جفت کردن
assemble	یکپارچه کردن مونتاژ کردن
integrated staff	ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
assembled	یکپارچه کردن جفت کردن
assembled	یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assemble	یکپارچه کردن جفت کردن
assembles	یکپارچه کردن مونتاژ کردن
part learning	یادگیری بخش بخش

global learning

یادگیری یکپارچه