Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
Search result with all words
notate
یادداشت برداشتن یاد داشت کردن
Other Matches
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
minute book
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
article had two notes
داشت
conservation
داشت
talent
درون داشت
talents
درون داشت
without letted
باز داشت
factum
یاد داشت
dwelt
منزل داشت
durst
زهره داشت
when will women have the vote?
خواهند داشت
expectation
چشم داشت
note book
دفتریاد داشت
he loved her dear
اوبسیاردوست داشت
expectantly
با چشم داشت
talented
درون داشت
apanage
اختصاص داشت
expectations
چشم داشت
he adored that woman
ان زن رابسیاردوست می داشت
to minute down
یاد داشت کردن
to make a minute of
یاد داشت کردن
to take down
یاد داشت کردن
i will note it down
یاد داشت میکنم
disposure
نمایش عرضه داشت
ephebe
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
writing pad
دسته یاد داشت
to set down
یاد داشت کردن
he kept me waiting
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
he complained with reason
داشت که گله میکرد
He was looking for you.
داشت دنبالت می گشت
prospectiveness
چشم داشت به اینده
to make a note of
یاد داشت کردن
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
the dog wasled
سگ بند در گردن داشت
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
سرووضع مرتبی داشت
annotator
یاد داشت کننده
marrige of convenience
پیوند با چشم داشت
outlook
منظره چشم داشت
All his belongings were stolen .
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
he sold the good ones
هرچه خوب داشت فروخت
fusileer
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
fusilier
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
prospect of success
چشم داشت یا امید کامیابی
durst
جرات داشت جسارت کرد
no song no supper
تانخوانی شام نخواهیم داشت
She was talking to (with ) a friend .
داشت با دوستش صحبت می کرد
He was running like a madman.
عین دیوانه ها داشت می دوید
The girl was penciling her eyebrows .
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
it weighed kilogrammes
بود سه کیلوگرم وزن داشت
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
he would be sure to like it
یقینا انرادوست خواهد داشت
he was in purpose to do it
در نظر داشت که ان کار رابکند
og
الفبای پیشین و ایرلندی که 02 حرف داشت
on old woman past sixty
پیرزنی بیش از شصت سال داشت
marshalsea
دادگاهی که marshal knightبر ان ریاست داشت
pistole
سکه زرکه بیشتردراسپانی رواج داشت
life is not worth an hour's p
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
he made me wait
مرا منتظر یا معطل نگاه داشت
to preach from notes
از روی یاد داشت وضع کردن
quinquereme
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
He tried to conceal the facts.
سعی داشت حقیقت را پنهان کند
u.sings
[ and+]
با انهایی که من دیده بودم فرق داشت
count palatine
قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
The bus stopped for fuel
[ to get gas]
.
اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
He wanted to incite the people.
قصد داشت مردم راتحریک کند
lostlabour
کارذوقی که کننده انراچشم داشت پاداش نیست
of livery
ایانوکر جامه ویژه داشت یاجامه ساده
She was crying over her misfortunes.
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
She married a man old eonugh to be her father.
با مردی که جای پدرش را داشت ازدواج کرد
on shall from a quo rum
جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
to serve a notice on some one
اخطار یا یاد داشت برای کسی فرستادن
groschen
سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
no paternosterŠno p
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
kreutzer
نام سکه مس وسیم که پیشتردرالمان واطریش رواج داشت
He had the air of a frightened(scared)child.
حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
complete transaction
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
nestorianism
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
parnassian
نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
that book will immortalize him
ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
record prices
بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
paphian
وابسته PAPHOS شهرباستانی جزیره قبرس که اختصاص برب النوع عشق داشت
He was killed when his parachute malfunctioned.
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
delete
برداشتن
glom
برداشتن
countertrace
برداشتن از
ingether
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
deleting
برداشتن
flaw
مو برداشتن
ingather
برداشتن
takes
برداشتن
take
برداشتن
to pick up
برداشتن
to pull off
برداشتن
to run away with
برداشتن
removing
از جا برداشتن
removing
برداشتن
removes
از جا برداشتن
removes
برداشتن
remove
از جا برداشتن
remove
برداشتن
lifts
برداشتن
lifting
برداشتن
lifted
برداشتن
lift
برداشتن
to mop up
برداشتن
take up
برداشتن
pickup
برداشتن
includes
در برداشتن
flaws
مو برداشتن
include
در برداشتن
pick up
برداشتن
sublate
برداشتن
moistening
نم برداشتن
to take up
برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
resign
دست برداشتن
desist
دست برداشتن
cease
دست برداشتن
off take rudder
سکان برداشتن
demountable
قابل برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
to take the photograph of
عکس برداشتن از
to take off
برداشتن بردن
to sweep away
ازمیان برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
removes
برداشتن مهر
uncap
کلاه از سر برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
unhood
سرپوش برداشتن از
emarginate
برداشتن حاشیه از
remove slag
سرباره را برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
snap up
تند برداشتن
give up
دست برداشتن از
uncap
سر پوش برداشتن از
to fly to arms
سلاح برداشتن
warped
تاب برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
unmasks
نقاب برداشتن از
removing
برداشتن مهر
remove
برداشتن مهر
stepping
گام برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
machines
براده برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
gait
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
warps
تاب برداشتن
warp
تاب برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
unveils
حجاب برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
spoon
با قاشق برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
map
نقشه برداشتن از
transcribe
رونوشت برداشتن
decode
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
decodes
برداشتن رمز
list
سیاهه برداشتن
flaw
ترک برداشتن
flaws
ترک برداشتن
polls
نمونه برداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com