Total search result: 301 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
ice bound |
یخ بسته |
|
|
Search result with all words |
|
packaging |
بسته بندی |
packaging |
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها |
header |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
headers |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
logical |
یچ بسته |
lock |
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن |
locks |
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن |
pack |
بسته |
pack |
بسته کردن یکدست ورق بازی |
pack |
بسته بندی کردن |
pack |
بسته کردن |
packs |
بسته |
packs |
بسته کردن یکدست ورق بازی |
packs |
بسته بندی کردن |
packs |
بسته کردن |
bundle |
بسته |
bundle |
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص |
bundles |
بسته |
bundles |
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص |
bundling |
بسته |
bundling |
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص |
area |
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو |
areas |
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو |
padding |
حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد. |
token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
portable |
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود |
engine |
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد |
dead end |
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست |
dead ends |
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست |
remote |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remoter |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remotest |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
packer |
بسته بند |
packers |
بسته بند |
image |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
images |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
stack |
بسته |
stacked |
بسته |
stacks |
بسته |
cover |
بسته بندی |
coverings |
بسته بندی |
covers |
بسته بندی |
balance |
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند |
balances |
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
flag |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
flags |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
draft |
بسته کالا |
drafted |
بسته کالا |
drafts |
بسته کالا |
post |
بسته پستی |
post- |
بسته پستی |
posted |
بسته پستی |
posts |
بسته پستی |
docket |
فهرست محتوی بسته ارسالی |
docket |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketed |
فهرست محتوی بسته ارسالی |
docketed |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
docketing |
فهرست محتوی بسته ارسالی |
docketing |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
dockets |
فهرست محتوی بسته ارسالی |
dockets |
لیست محتوای بسته بندی برچسب |
cupboard love |
عشق بخود بسته یاغرض الود |
shut |
بسته شدن |
shut |
بسته |
shuts |
بسته شدن |
shuts |
بسته |
shutting |
بسته شدن |
shutting |
بسته |
closed |
محرمانه بسته |
closed |
بسته |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
envelope |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
envelope |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
envelopes |
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است |
envelopes |
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی |
hop |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
hopped |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
hopping |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
hops |
مسیر بسته داده که از یک سرور به دیگری می رود |
framework |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
frameworks |
بسته نرم افزاری ساخت ASHTON-TATE که پردازش کلمه |
assembly line |
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد |
assembly lines |
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد |
clogging |
بسته شدن |
closure |
بسته شدن |
closures |
بسته شدن |
wrapper |
لفاف بسته بندی جلد کتاب |
wrapper |
بسته بندی کاغذ روپوش |
wrappers |
لفاف بسته بندی جلد کتاب |
wrappers |
بسته بندی کاغذ روپوش |
armful |
یک بغل یک بسته |
armfuls |
یک بغل یک بسته |
straw |
پوشال بسته بندی |
straws |
پوشال بسته بندی |
harness |
بند بسته دسته سیم |
harness |
یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند |
harnessed |
بند بسته دسته سیم |
harnessed |
یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند |
Other Matches |
|
packets |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
packet |
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی |
child window |
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود |
gift wrap |
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن |
multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
slated items |
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته |
corked |
بسته |
shook |
بسته |
clotty |
بسته |
pent |
بسته |
solid |
بسته |
solids |
بسته |
packet |
بسته |
packets |
بسته |
crossed chaque |
چک بسته |
crossed cheque |
چک بسته |
pack box |
بسته |
imperforate |
بسته |
grumous |
بسته |
fardel |
بسته |
datagram |
یچ بسته |
curdy |
بسته |
bagful |
یک بسته |
pinioned |
کت بسته |
packages |
بسته |
packaged |
بسته |
parcel |
بسته |
parcels |
بسته |
packed |
بسته ای |
bunged up |
بسته |
fronted |
صف بسته |
barred |
بسته |
connected |
بسته |
interdependent |
به هم بسته |
jellied |
بسته |
clotted |
بسته |
kits |
بسته |
kit |
بسته |
package |
بسته |
trusser |
بسته |
uncrossed |
بسته |
strikebound |
بسته |
package |
بسته بندی |
assumed |
بخود بسته |
tongue-tied |
زبان بسته |
blindfolds |
چشم بسته |
right round bracket |
پرانتز بسته |
blindfolding |
چشم بسته |
van |
کامیون سر بسته |
close column |
ستون بسته |
dog |
دفاع بسته |
case numbers |
شماره بسته ها |
shook |
بسته کردن |
box trail |
سهم بسته |
bound electron |
الکترون بسته |
bound charge |
بار بسته |
blocked opening |
درگاه بسته |
blind fold |
با چشم بسته |
right parenthesis ) |
پرانتز بسته |
as the case may be |
بسته بمورد |
application package |
بسته کاربردی |
aleatory |
بسته به بخت |
vans |
کامیون سر بسته |
blindfolded |
چشم بسته |
dogging |
دفاع بسته |
disabled <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
coagulum |
خون بسته |
kits |
بسته لوازم |
packages |
بسته بندی |
kit |
بسته لوازم |
closed <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
barred <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
blocked <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
barricaded <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
dogs |
دفاع بسته |
locked <adj.> <past-p.> |
بسته شده |
blindfold |
چشم بسته |
closed shops |
سیستم بسته |
closed shop |
سیستم بسته |
packaged |
بسته بندی |
closed circuits |
مدار بسته |
closed circuit |
مدار بسته |
close-fisted <adj.> |
دست بسته |
set in |
بسته شدن |
internal drainage |
ابریز بسته |
icebound |
یخ بند یخ بسته |
survival pack |
بسته نجات |
to shut down |
بسته شدن |
homogamy |
زناشویی بسته |
tongue tied |
زبان بسته |
grume |
خون بسته |
gelidity |
بسته شدگی |
food packet |
بسته غذایی |
flat pack |
بسته مسطح |
dunnage |
بسته بندی |
disk pack |
گروه بسته |
disk pack |
بسته دیسک |
disk pack |
گرده بسته |
young ice |
یخ تازه بسته |
investment castings |
ریخته گی بسته |
investment foundry |
ریخته گی بسته |
iron bound |
با اهن بسته |
program package |
بسته برنامه |
pre assembled |
پیش بسته |
shut down |
بسته شدن |
parcel post |
بسته پستی |
shut in personality |
شخصیت بسته |
on the rope |
بهم بسته |
occlusion |
بسته شدگی |
shutt down |
بسته شدن |
mare clausum |
دریای بسته |
lockfast |
محکم بسته |
large n |
سر بسته همینطوری |
lappermilk |
شیر بسته |
lamblkin |
زبان بسته |
it is a question of money |
موضوع بسته به |
ironbound |
با اهن بسته |
unopened |
بسته - بازنشده |
package holiday |
گشت بسته ای |
all-expense tour |
گشت بسته ای |
closed routine |
روال بسته |
closed network |
شبکه بسته |
closed mind |
ذهن بسته |
closed loop |
حلقه بسته |
closed group |
گروه بسته |
closed game |
بازی بسته |
manacled <adj.> |
دست بسته |
closed fist |
مشت بسته |
closed file |
فایل بسته |
closed file |
ستون بسته |
tied up <adj.> |
دست بسته |
closed economy |
اقتصاد بسته |
closed society |
جامعه بسته |
closed subroutine |
زیرروال بسته |
cruor |
خون بسته |
congealable |
بسته شدنی |
coil of rope |
بسته طناب |
package tour |
گشت بسته ای |
closed variation |
واریاسیون بسته |
finite universe |
جهان بسته |
closed universe |
جهان بسته |
closed traverse |
پیمایش بسته |
closed system |
سازگان بسته |
closed system |
سیستم بسته |
closed system |
نظام بسته |
closed area |
منطقه بسته |
dumb |
زبان بسته |
packing |
بسته بندی |
dumber |
زبان بسته |
dumbest |
زبان بسته |
packets |
بسته کوچک |
packet |
بسته کوچک |
queen of hearts |
کلید درهای بسته |
pre packing |
بسته بندی از قبل |
closed circuit battery |
باتری با مدار بسته |
closed bus system |
سیستم گذر بسته |
palletized |
بسته بندی شده |
packets |
بسته بندی کردن |
claustrophilia |
میل به مکانهای بسته |
parceling |
بسته بندی کردن |
case numbers |
شماره بسته بندی |
removable |
باز و بسته شونده |
bottom casting |
قطعات ریخته گی بسته |
to commit oneself |
خودراگرفتاریا بسته کردن |
software package |
بسته نرم افزاری |
air entrained concrete |
بتن باهوای بسته |
sloughy |
پر از لجن دله بسته |
slide show package |
بسته نمایش اسلاید |
captive balloon |
بالون بزمین بسته |
shorted half wave line |
خط نیم موج بسته |
blind drainage area |
حوزه ابریز بسته |
packed |
بسته بندی شده |
shorted quarter wave line |
خط ربع موج بسته |
bolson |
حوزه ابریز بسته |
blindfold chess |
شطرنج چشم بسته |
screw up |
پیچیدن بسته کاغذ |
trade pack |
بسته بندی تجاری |
closed circuit tunnel |
تونل مدار بسته |
closed coil armature |
ارمیچر مدار بسته |
correlated spectroscopy |
طیف بینی هم بسته |
crossed and uncreate cheques |
چکهای بسته ونبسته |
normally closed contact |
اتصال معمولا بسته |
crud |
شیر بسته شده |
culture bound tests |
ازمونهای فرهنگ- بسته |
current circuit |
مسیر بسته جریان |
magnetic tape deck |
بسته نوار مغناطیسی |
wisp |
بسته بقچه بندی |
lock out |
بسته شدن کارخانه |
lion skin |
دلیری بخود بسته |
export packing |
بسته بندی صادراتی |
gelid |
کاملاسرد و بسته شده |
investment castings process |
فرایند ریخته گی بسته |
investment castings |
قطعات ریخته گی بسته |
interdepend |
بسته بهم بودن |
packaged software |
بسته پیش نوشته |
paleocrystic |
یخ بسته از زمانهای پیشین |
packet |
بسته بندی کردن |
closed formation |
فرم بسته پیادهای |
taut |
محکم بسته شده |
packing note |
گواهی بسته بندی |