English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
combat , elements یکانهای رزمی
field commands یکانهای رزمی
Search result with all words
combat support troops یکانهای پشتیبانی رزمی
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
Other Matches
duty with troops در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat developer وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat orders دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
combatcommand فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
combat air patrol هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
individual units یکانهای مستقل
subunits یکانهای وابسته
chopline خط حد یکانهای دریایی
special troops یکانهای مخصوص
subunits یکانهای جزء
tactical troops یکانهای تاکتیکی
mountain troops یکانهای کوهستانی
covering troops یکانهای پوششی
corps troops یکانهای سپاه
individual units یکانهای منفرد یا مجزا
inactive installation تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
force basis یکانهای مبنای هر قسمت
advancing units یکانهای پیشروی کننده
covering troops یکانهای پوشش کننده
practical system دستگاه یکانهای عملی
army troops یکانهای رده ارتش
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
subordinate تحت امر یکانهای تابعه
subordinated تحت امر یکانهای تابعه
sea tail دنباله دریایی یکانهای هوارو
subordinates تحت امر یکانهای تابعه
subordinating تحت امر یکانهای تابعه
supply arms یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
special troops یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
supporting range شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
army troops عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
satellization زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
overwatch مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
sea tail بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
combating رزمی
epic رزمی
epical رزمی
epics رزمی
combats رزمی
combated رزمی
combat رزمی
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
combat team تیم رزمی
combat surveillance مراقبت رزمی
nonbattle غیر رزمی
combat trains بنه رزمی
combat troops عدههای رزمی
combat vehicle خودروی رزمی
combatcommand یکان رزمی
combat support پشتیبانی رزمی
combat patrol گشتی رزمی
fighting patrol گشتی رزمی
combat power قدرت رزمی
operational route جاده رزمی
combat proficiency شایستگی رزمی
combat proficiency مهارت رزمی
combat ration جیره رزمی
combat readiness امادگی رزمی
heroic verse شعر رزمی
task organization سازمان رزمی
combatdrill تمرین رزمی
service ammunition مهمات رزمی
field officer افسر رزمی
field manual دستور رزمی
field gun توپ رزمی
field grade رده رزمی
field exercise تمرین رزمی
field commands قسمتهای رزمی
field duty خدمات رزمی
field order دستورالعمل رزمی
field ration جیره رزمی
combatintelligence اطلاعات رزمی
herioic verse شعر رزمی
fighting load بار رزمی
tactical support پشتیبانی رزمی
field type نوع رزمی
field army ارتش رزمی
field service خدمات رزمی
tactical missile موشک رزمی
field duty ماموریت رزمی
combat outpost پاسدار رزمی
field glasses عینک رزمی
combat efficiency کارایی رزمی
combat duty امور رزمی
combat duty ماموریت رزمی
combat development توسعه رزمی
combat crew خدمه رزمی
readiness امادگی رزمی
combat arms رسته رزمی
combat , elements عناصر رزمی
combat , echelon یکان رزمی
combat , echelon رده رزمی
non combatant غیر رزمی
non-combatant غیر رزمی
non-combatants غیر رزمی
c ration جیره رزمی
martial arts ورزشهای رزمی
battle problems مشکلات رزمی
battle casualty ضایعات رزمی
combat engineer مهندسی رزمی
groups گروه رزمی
group گروه رزمی
strength استعداد رزمی
battle station پایگاه رزمی
combat intelligence اطلاعات رزمی
combat jump پرش رزمی
damage ضایعات رزمی
combat formation ارایش رزمی
combat forces نیروهای رزمی
strengths استعداد رزمی
combat exercise تمرین رزمی
attrition کاهش توان رزمی
field range میدان تیر رزمی
amphibious task force گروه رزمی اب خاکی
field زمینه رزمی صحرایی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
standards کالای جانشین رزمی
fields زمینه رزمی صحرایی
unit strength قدرت رزمی یکان
flyable dud بدون امادگی رزمی
standard کالای جانشین رزمی
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
readiness category نوع امادگی رزمی
readiness category درجه امادگی رزمی
epic شعر رزمی حماسه
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
fielded زمینه رزمی صحرایی
level of readiness سطح امادگی رزمی
level of strength میزان استعداد رزمی
level of strength سطح استعداد رزمی
epics شعر رزمی حماسه
level of effort تلاش رزمی یکان
jujitsu مادر ورزشهای رزمی
joint task force گروه رزمی مشترک
live exercise تمرین رزمی حقیقی
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field officer افسر رسته رزمی
effective strength استعداد رزمی موثر
combat ready دارای امادگی رزمی
conventional forces نیروهای رزمی معمولی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
combat control team تیم کنترل رزمی
combat service support پشتیبانی خدمات رزمی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
combat pay فوق العاده رزمی
combat information center مرکز اطلاعات رزمی
combat support arms یکان پشتیبانی رزمی
combat support troops عدههای پشتیبانی رزمی
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
epos اشعار رزمی پیشینیان
combat support arms رسته پشتیبانی رزمی
combat load بار رزمی هواپیما
combat liaison ربط و ارتباط رزمی
combat operations مرکز عملیات رزمی
combat resolution پایین ترین رده رزمی
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
strength قدرت رزمی استعداد نفری
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
loss تلفات جنگی ضایعات رزمی
strengths توان رزمی تعداد نفرات
tae guk بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
rhapsode دوره گردی که اشعار رزمی
strength توان رزمی تعداد نفرات
carrier task force گروه رزمی هواپیمابر دریایی
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
threat study بررسی امکانات رزمی دشمن
trains area منطقه بنه رزمی یکان
commitment value ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
combat essential مورد نیاز حتمی رزمی
combat commander's insignia علامت فرماندهی بر یکان رزمی
combat crew خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combatdrill تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
build-up بالا بردن توان رزمی نیروها
build-ups بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
build up بالا بردن توان رزمی نیروها
tailors برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
zippers گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
tactical reconnaissance براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
zipper گشتی رزمی هوایی 42 ساعته در منطقه هدف
task organization سازمان دادان برای رزم برش رزمی
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com