Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
composite
یکان مختلط
mixed
یکان مختلط
composite unit
یکان مختلط
Other Matches
co ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-eds
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
complex
مختلط
mixes
مختلط
combined
مختلط
mixed
مختلط
mix
مختلط
farraginous
مختلط
complexes
مختلط
composite
مختلط
coeducational
مختلط
medleys
مختلط رنگارنگ
individual medley
شنای مختلط
medley
مختلط رنگارنگ
complex number
عدد مختلط
hybrid rocket
راکت مختلط
mixed goods
کالاهای مختلط
omnibus test
ازمون مختلط
mixed system
نظام مختلط
mixed reinforcement
تقویت مختلط
coeducation
اموزش مختلط
mixed strategy
استراتژی مختلط
mixed government
حکومت مختلط
mixed doubles
دونفره مختلط
complex circuit
مدار مختلط
complex admittance
گذرایی مختلط
complex impedance
ناگذرایی مختلط
complex number
اعداد مختلط
mixed economies
اقتصاد مختلط
complex power
توان مختلط
mixed economy
اقتصاد مختلط
composite squadron
اسکادران مختلط
complex plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
coeducation
اموزش وپرورش مختلط
medley
قطعه موسیقی مختلط
assemblage of Order
ستون بندی مختلط
medleyist
شناگر شنای مختلط
mixed capitalism
سرمایه داری مختلط
symmetallism
سیستم دو فلزی مختلط
versatile
متحرک متنوع و مختلط
endowment assurance
بیمه عمر مختلط
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
Complex analysis
آنالیز مختلط
[ریاضی]
mixed policy
بیمه نامه مختلط
joint stock partnership
شرکت مختلط سهامی
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
medleys
قطعه موسیقی مختلط
complex number
عدد مختلط
[ریاضی]
z-plane
صفحه مختلط
[ریاضی]
individual medleyist
شناگر شنای مختلط
casualty staging unit
یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
staging unit
یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden
پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice
یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
medleys
شنای مختلط 002 تا 004متر
hybrid propulation
نیروی پیش برنده مختلط
medley
شنای مختلط 002 تا 004متر
complex analytic function
تابع تحلیلی
[مختلط]
[ریاضی]
complex conjugate
عدد مزدوج مختلط
[ریاضی]
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی
Eurasian
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
limited partnership
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
mixtilineal
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
mixed doubles
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
complex absolute value function
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
amerind
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua francas
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
lingua franca
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
composite squadron
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
inserted grouping
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scalar
متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
formation
یکان
unit
یکان
singly
یکان یکان
units
یکان
medley relay
مسابقه شنای امدادی مختلط 4 در001 متر دو امدادی بامسافتهای مختلف
combined staff
ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
motley
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
major command
یکان عمده
combatcommand
یکان رزمی
paratroop
یکان چترباز
beach organization
یکان ساحلی
detached unit
یکان مامورشده
advance gruard
یکان جلودار
administrative command
یکان اداری
logistical command
یکان لجستیکی
combined command
یکان مرکب
march unit
یکان راهپیمایی
air command
یکان هوایی
designator code
کد تشخیص یکان
muster book
دفتروقایع یکان
naval activity
یکان دریایی
base unit
یکان مبنا
motor unit
یکان موتوری
joint command
یکان مشترک
cavalry unit
یکان سوارزرهی
combined arms
یکان مرکب
command strength
استعداد یکان
command net
شبکه یکان
intercommand
بین یکان
first seargeant
سرگروهبان یکان
combat , echelon
یکان رزمی
installation type
نوع یکان
base unit
یکان پایگاهی
composite
یکان مرکب
organic
یکان سازمانی
mobility
تحرک یکان
trained
بنه یکان
fire unit
یکان اتش
unit training
اموزش یکان
unit supply
تدارکات یکان
unit structure
استخوانبندی یکان
sergeant
سرگروهبان یکان
sergeants
سرگروهبان یکان
straggler
گم شده از یکان
straggler
دورافتاده از یکان
stragglers
گم شده از یکان
stragglers
دورافتاده از یکان
unit structure
سازمان یکان
boundary
حدود یکان
boundaries
حدود یکان
trains
عقبه یکان
active
یکان کادر
organisations
یکان قسمت
organization
یکان قسمت
organizations
یکان قسمت
service
قسمت یکان
serviced
قسمت یکان
organizational
یکان سازمانی
presence
فرستی در یکان
parent
یکان لاحق
parent
یکان اولیه
train
بنه یکان
train
عقبه یکان
trained
عقبه یکان
trains
بنه یکان
organization chart
نمودارسازمان یکان
separate
یکان مستقل
pertinent
یکان لاحق
single unit
یکان مستقل
motorized
یکان موتوری
single unit
یکان منفرد
shock troops
یکان ضربت
service unit
یکان خدمات
mechanized
یکان مکانیزه
designation
اسم یکان
designations
اسم یکان
activities
قسمت یکان
activity
قسمت یکان
service force
یکان خدمات
divisional unit
یکان لشگری
retraining command
یکان بازاموزی
identification code
کدشناسایی یکان
distinguished unit
یکان ممتاز
frontalier
یکان مرزی
force basis
مبنای یکان
exempted station
یکان مخصوص
separates
یکان مستقل
troop unit
یکان سربازدار
strangle
دورافتادن از یکان
unit train
بنه یکان
troop unit
یکان صنفی
troop basis
مبنای یکان
tactical command
یکان تاکتیکی
support command
یکان پشتیبانی
separated
یکان مستقل
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
identification code
رمز معرف یکان
mass of maneuver
سنگینی حرکات یکان
force structure
استخوان بندی یکان
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
force designator
شماره ترتیب یکان
frontalier
جزو یکان مرزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com