English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
noughts and crosses یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
Other Matches
newmarket یکجور بالاپوش چسبان یکجور بازی گنجفه
forel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
forrel یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
palmyra یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
parcel paper یکجور کاغذ خرمایی رنگ ومخکم که برای پیچیدن بستههای پستی بکارمیرود
omber or ber یکجور بازی گنجفه
lansquenet یکجور بازی گنجفه
muggins یکجور بازی دومینو
cricket زنجره یکجور گوی بازی
crickets زنجره یکجور گوی بازی
rounders یکجور بازی گوی وچوگان
cribbage یکجور بازی ورق شبیه رامی
piquet یکجور بازی ورق که برکهای از7دران بکارنمیرود
rackets یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
halma یکجور بازی روی صفحهای که 652 خانه چارگوش دارد
sand iron یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
ninepins یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
net ball یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
maud یکجور پارچه پیچازی که شبانان اسکاتلندی میپوشند یکجور گلیم سفری
piped نشانهای
pipe نشانهای
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
relational database نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database management system نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
metronome بکارمیرود
metronomes بکارمیرود
pontificalia جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
operator نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
operators نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
flags نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
quantifier علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
symbolically دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
PRN نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
hyphens خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
blacktop موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
hyphen خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
sienna که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
corn popper غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
benchmark نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
trashcans نشانهای که مثل سط ل آشغال است و هر فایلی که وارد آن شود پاک میکند
benchmarks نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
checks نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
trashcan نشانهای که مثل سط ل آشغال است و هر فایلی که وارد آن شود پاک میکند
checked نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
capital expenditure هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
basket weave pattern طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
flat boat یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
ticks نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
tick نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
bench mark نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
groups نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
end نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
ends نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
knick knack چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
esparto یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
metonym لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
kieselguhr سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
Recycle Bin نشانهای روی صفحه نمایش ویندوزکه مانند محل نگهداری کاغذهای بیهوده است
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
line drawing خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
tallow پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
kino شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
hep حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
amulets دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
amulet دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
sprag قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
line drawings خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
ack علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
forth این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
scroll میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scrolls میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
catgut روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
eudiometer اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
fumigant ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
gimbals اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
macedoine مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
suitcases نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
aiming field نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
suitcase نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
puncheon ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
catapults هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
catapulted هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
palmitic اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
catapulting هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapult هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
selection نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
selections نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
marking ink مداد رنگی پاک نشدنی که برای رنگ زنی و نشان گذاری بکارمیرود
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
milk of magnesia مایع شیری رنگی که هیدرکسید منیزیم است وبعنوان ضد اسید وملین بکارمیرود
delimiter 1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
pan pipe یکجور نی
alike یکجور
homogeneous یکجور
pandean pipe یکجور نی
elephant'sgrass یکجور لویی
sheers یکجور جرثقیل
trebuchet یکجور ترازو
cracker یکجور شیرینی
snow flake یکجور گل حسرت
sheer legs یکجور جرثقیل
mignonette یکجور گل میخک
double pair royal چهارطاس یکجور
dutchmans یکجور گل ساعت
trebucket یکجور ترازو
moloch یکجور سوسماراسترالیایی
lotos یکجور نیلوفرابی
rubicelle یکجور یاقوت
polyanthus یکجور نرگس
osborne یکجور بیسکویت
pair royal سه برگ یکجور
pair royal سه سر سه طاس یکجور
lampereel یکجور ماهی
pandore یکجور سه تار
petard یکجور ترقه
cold cream یکجور مرهم
lotuses یکجور نیلوفرابی
lotus یکجور نیلوفرابی
costrel یکجور قمقمه
crackers یکجور شیرینی
lambs wool یکجور نوشابه
gleek سه برگ یکجور
griffon یکجور لاشخور
custard pie یکجور شیرینی
aigret یکجور ماهیخوار
nonsuch یکجور یونجه
Jaffa یکجور پرتغال
lewis gun یکجور مسلسل
onion grass یکجور جو وحشی
onion couch یکجور جو وحشی
pippin یکجور سیب
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
kirschwasser یکجور عرق البالو
mayweed یکجور بابونه بدبو
dressing-up یکجور بازیکهدر آنبچههالباسغیرعادیبهتنمیکنند
killdee یکجور مرغ باران
marcelwave یکجور فر یا موج که بمومیدهند
magenta یکجور رنگ قرمز
standards همگون یکنواخت یکجور
buns یکجور کلوچه یاکماج
standard همگون یکنواخت یکجور
maiolica یکجور کاشی صورتی
majolica یکجور کاشی صورتی
trammel یکجور دام یا تور
weever یکجور ماهی خاردار
bun یکجور کلوچه یاکماج
deer tiger یکجور یوز امریکایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com