English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English Persian
chutney یکنوع چاشنی غذا
Other Matches
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
balalaika یکنوع رقص
balalaikas یکنوع رقص
pignut یکنوع بادام زمینی
baccara یکنوع بازی ورق
hogfish یکنوع عقرب ماهی
balas یکنوع یاقوت سرخ
boxcar یکنوع واگن باری
gaskets یکنوع کلاه کاسک
gasket یکنوع کلاه کاسک
boldface یکنوع حرف درشت
davenport یکنوع میزتحریر فریف
baccarat یکنوع بازی ورق
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
balmoral یکنوع نیم تنه پشمی
napalms یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalming یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
napalmed یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
fer de lance یکنوع مار سمی یاافعی
napalm یکنوع گاز سوزاننده و اتش زا
bingo یکنوع بازی شبیه لوتو
baboon یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
baboons یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
balmoral یکنوع چکمه یا پوتین بندی
balmoral یکنوع کلاه نوک تیز
brownies یکنوع نان شیرینی میوه دار
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
thaler یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
brownie یکنوع نان شیرینی میوه دار
electric eel یکنوع ماهی بزرگ شبیه مارماهی
bazooka یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
bazookas یکنوع سلاح قابل حمل بازوکا
emboly یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
homosporous دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
kevel چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
beanie یکنوع عرقچین کوچک که محصلین برسر می گذارند
bongos یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
balalaika بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
bongo یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
balalaikas بالالایکا یکنوع الت موسیقی شبیه گیتار
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
flukes یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
fluke یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
addax یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
dressings چاشنی
cap چاشنی
capped چاشنی
dressing چاشنی
detonators چاشنی
detonator چاشنی
percussion cap چاشنی
fuze چاشنی
destructor چاشنی
igniter چاشنی
ignitor چاشنی
safety fuze چاشنی
amorce چاشنی
seasoning چاشنی
salmagundi چاشنی
devices چاشنی
device چاشنی
percussion caps چاشنی
detonating charge چاشنی
flavouring چاشنی
stuffing چاشنی
primers چاشنی
sauce چاشنی
flavoring چاشنی
flavorings چاشنی
sauces چاشنی
primer چاشنی
capsule چاشنی
lure چاشنی
lured چاشنی
lures چاشنی
capsules چاشنی
luring چاشنی
flavourings چاشنی
defuse چاشنی کشیدن
destructor چاشنی انفجاری
electric primer چاشنی الکتریکی
relishing چاشنی ذوق
cannon primer چاشنی توپ
detonation cord فتیله چاشنی
detonation cap کلاهک چاشنی
detonating cord مدار چاشنی
relishes چاشنی ذوق
relished چاشنی ذوق
relish چاشنی ذوق
blasting cap کلاهک چاشنی
flash fuze چاشنی الکتریکی
prime چاشنی گذاشتن
tutti frutti چاشنی میوهدار
defusing چاشنی کشیدن
defuses چاشنی کشیدن
defused چاشنی کشیدن
primed چاشنی گذاشتن
seasoner چاشنی زننده
primes چاشنی گذاشتن
percussion caps چاشنی ضربتی
primer pouch محفظه چاشنی
ignition cap کلاهک چاشنی
igniting powder خرج چاشنی
igniter train مجموعه چاشنی
garniture تزیین چاشنی
primer seat مقر چاشنی
spice چاشنی غذا
adapter booster چاشنی خوران
ketchup چاشنی غذا
percussion cap چاشنی ضربتی
garnish چاشنی زدن
spiced چاشنی غذا
sauce چاشنی زدن به
sauces چاشنی زدن به
garnishes چاشنی زدن
garnished چاشنی زدن
spicing چاشنی غذا
spices چاشنی غذا
linsey woolsey یکنوع پارچه پشم ونخ یا پشم وکتان زبر
primer setback عقب نشستن چاشنی
primer leak نشد کردن چاشنی
flavored چاشنی زدن به معطرکردن
primming چاشنی گذاری کردن
garnish چاشنی زدن به ارایش
initiator چاشنی مشتعل کننده
flavour چاشنی زدن به معطرکردن
melinite مخصوص تهیه چاشنی
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
flavors چاشنی زدن به معطرکردن
flavours چاشنی زدن به معطرکردن
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
primer pouch کیف یافانوسقه چاشنی
flavor چاشنی زدن به معطرکردن
garnished چاشنی زدن به ارایش
seasoned دوران چاشنی زدن
sauce-boats فرف چاشنی خوری
sauce-boat فرف چاشنی خوری
season دوران چاشنی زدن
cannon primer چاشنی خرج توپ
sauce boat فرف چاشنی خوری
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
seasons دوران چاشنی زدن
activate چاشنی مین را کشیدن
safing چاشنی برداری کردن
condiments چاشنی ادویه زدن
condiment چاشنی ادویه زدن
garnishes چاشنی زدن به ارایش
uncharged چاشنی گذاری نشده
adhesion agent چاشنی چسب افزا
au naturel ساده و بدون چاشنی
squib چاشنی خرج راکتهای دریایی
gamy چاشنی زده افتضاح اور
flavours چاشنی مزه دار کردن
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
gamey چاشنی زده افتضاح اور
flavored چاشنی مزه دار کردن
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
flavor چاشنی مزه دار کردن
salad dressings چاشنی وادویه مخصوص سالاد
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
electric squib نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
squibs چاشنی خرج راکتهای دریایی
flavors چاشنی مزه دار کردن
hung striker ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
initiator چاشنی اولیه خرج ابتدایی
flavour چاشنی مزه دار کردن
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
squibs یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
mayonnaise نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
cock چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocks چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
ionic وابسته به یون الکتریکی یکنوع حروف سیاه چاپخانه زبان قدیمی مردم ایونی یونان سرستون ساخته شده بسبک ایونی یونان
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
dormant عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com