Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (13 milliseconds)
English	Persian
die off <idiom>	یکی پس ازدیگری از بین رفتن
Other Matches
henotheism	ستایش چند خدا یکی پس ازدیگری
condonation	اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
pullback	پس رفتن
to hang back	پس رفتن
niggles	ور رفتن
niggled	ور رفتن
to go to the bottom	ته رفتن
filching	کش رفتن
filches	کش رفتن
filched	کش رفتن
putter	ور رفتن
abstract	کش رفتن
puttering	ور رفتن
putters	ور رفتن
niggle	ور رفتن
filch	کش رفتن
gangs	رفتن
hedged	در رفتن
snipped	کش رفتن
going	رفتن
hedges	در رفتن
shrink	اب رفتن
retires	پس رفتن
departure	رفتن
departures	رفتن
snip	کش رفتن
hedge	در رفتن
snipping	کش رفتن
retire	پس رفتن
to pair off	رفتن
snook	کش رفتن
to make ones getaway	در رفتن
shrinking	اب رفتن
shrinks	اب رفتن
abstracting	کش رفتن
abstracts	کش رفتن
retrograde	پس رفتن
puttered	ور رفتن
gang	رفتن
twiddling	ور رفتن
regressed	پس رفتن
regress	پس رفتن
admitting	رفتن
admits	رفتن
admit	رفتن
to foot it	رفتن
to fly off	در رفتن
to go back ward	پس رفتن
to flow over	سر رفتن
regresses	پس رفتن
regressing	پس رفتن
to get away	رفتن
twiddles	ور رفتن
sink	ته رفتن
twiddled	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
meddles	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddle	ور رفتن
to get over	رفتن از
to go backward	پس رفتن
sinks	ته رفتن
to go bang	در رفتن
to d.deep in to	فر رفتن در
retracts	تو رفتن
retracting	تو رفتن
retracted	تو رفتن
retract	تو رفتن
to go to mess	رفتن
to do a guy	در رفتن
to do out of	کش رفتن
swipe	کش رفتن
swiped	کش رفتن
to fall short	کم رفتن
swiping	کش رفتن
go	رفتن
goes	رفتن
to fall away	پس رفتن
to fall away	رفتن
to boil over	سر رفتن
to get one's monkey up	از جا در رفتن
receding	پس رفتن
fall into a rage	از جا در رفتن
make off	در رفتن
betake	رفتن
crawl	رفتن
bleneh	پس رفتن
to take to ones heels	در رفتن
mog	رفتن
recedes	پس رفتن
pilfers	کش رفتن
snitch	کش رفتن
pilfered	کش رفتن
snitched	کش رفتن
crawls	رفتن
to whisk away or off	رفتن
snitches	کش رفتن
crawled	رفتن
snitching	کش رفتن
recede	پس رفتن
hang around	ور رفتن
receded	پس رفتن
pilfer	کش رفتن
go over	به ان سو رفتن
to peter out	پس رفتن
to sleep fast	رفتن
short-changed	کش رفتن
break loose	در رفتن
glom on to	کش رفتن
nim	کش رفتن
to break loose	در رفتن
to skirt along the coast	رفتن
jauk	ور رفتن
to run off	در رفتن
To go	رفتن
pilfering	کش رفتن
fribble	ور رفتن
short-change	کش رفتن
go off	در رفتن
short-changing	کش رفتن
short-changes	کش رفتن
goof	ازکارطفره رفتن
nosedive	شیرجه رفتن
aspires	بالا رفتن
escalating	از دست رفتن
doffs	طفره رفتن
to go on	پیش رفتن
doffing	طفره رفتن
goofs	ازکارطفره رفتن
to go off	بیرون رفتن
to go off	بخواب رفتن
to go forward	پیش رفتن
goofed	ازکارطفره رفتن
aspire	بالا رفتن
nosedived	شیرجه رفتن
goofing	ازکارطفره رفتن
aspiring	بالا رفتن
aspired	بالا رفتن
traipse	راه رفتن
to go forth	پیش رفتن
to go down	پایین رفتن
to go a hunting	شکار رفتن
nightclubs	کاباره رفتن
nightclub	کاباره رفتن
consume	تحلیل رفتن
consumed	تحلیل رفتن
consumes	تحلیل رفتن
slid	اهسته رفتن
nosedives	شیرجه رفتن
nosediving	شیرجه رفتن
play-act	تو بازی رفتن
play-acted	تو بازی رفتن
hotfoot	سراسیمه رفتن
to take french	بی خداحافظی رفتن
Mts	بالا رفتن
Mt	بالا رفتن
traipsed	راه رفتن
traipses	راه رفتن
slid	بتدریج رفتن
traipsing	راه رفتن
doffed	طفره رفتن
to go	با دسته رفتن
to give way	پس رفتن فرورفتن
outrage	ازجا در رفتن
outraged	ازجا در رفتن
outrages	ازجا در رفتن
doff	طفره رفتن
outraging	ازجا در رفتن
diving	شیرجه رفتن
to go on foot	پیاده رفتن
soars	بالا رفتن
to pound a long	سنگین رفتن
teetered	پس وپیش رفتن
to pound a long	کوبیدن و رفتن
teetering	پس وپیش رفتن
teeters	پس وپیش رفتن
to take french leave	بی خداحافظی رفتن
to thrash to windward	برضدبادیاجزرومدپیش رفتن
to plunge he first	شیرجه رفتن
to pass on	پیش رفتن
to pass off	بیرون رفتن
to pass off	ازمیان رفتن
to pad the hoof	پیاده رفتن
to toll up	روی هم رفتن
to pad it	پیاده رفتن
to pad aroad	پیاده رفتن
to nount guard	به نگهبانی رفتن
teeter	پس وپیش رفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com