English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (7 milliseconds)
English Persian
carload یک بار کامیون
Search result with all words
wrecker کامیون اخراجات
wreckers کامیون اخراجات
cab جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
cabs جای راننده کامیون جای لوکوموتیوران
truck کامیون
truck کامیون بارکش
trucked کامیون
trucked کامیون بارکش
trucking کامیون
trucking کامیون بارکش
trucks کامیون
trucks کامیون بارکش
lorries کامیون
lorry کامیون
vehicular کامیون
trucker راننده کامیون
truckers راننده کامیون
container صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
containers صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
camion کامیون
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
carryall truck کامیون حمل بار و بسته کامیون اتلیه حمل بار
dilly وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
dump truck کامیون کمپرسی
dump truck کامیون زباله بر شهرداری
dumper ماشین حمل زباله کامیون تخلیه کن
fot تحویل روی کامیون
free on truck تحویل کالا روی کامیون
high speed truck کامیون پردور
motortruck کامیون باری
road transport vehicle کامیون
small truck کامیون کوچک
stake truck کامیون نرده دار
teamster کامیون ران
tonner کامیون دارای فرفیت معینی
tow car کامیون جرثقیل دار
tow truck کامیون جرثقیل دار
truck loading سربار کامیون
truck mixer بتن سازی که روی کامیون نصب شده است
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
truck trailer ترایلر کامیون
truck trailer ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
truck vehicle کامیون
truckage بارکشی با کامیون
truckman راننده کامیون
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
cl کامیون پر
cl برحسب بار هر کامیون
cl کامیون کامیون
truckload به اندازهی یک کامیون
truckload یک کامیون پر
truckloads به اندازهی یک کامیون
truckloads یک کامیون پر
jackknifing [with trailer or semi-trailer] تا شدن [به ۹۰ درجه و بیشتر ] کامیون در حال حرکت [با تریلر یا تریلر مسقف]
Bobtail [tractor unit] [American English] تراکتور [کامیون بدون تریلر]
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
ready-mix truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
ready-mix truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-agitator truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
transit-truck mixer کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
cement truck کامیون مخلوط کن [ساخت و ساختمان] [حمل و نقل]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com