English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (20 milliseconds)
English Persian
BPP یک بیت برای سیاه یا سفید
Search result with all words
black 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacked 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
resolving power اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
Other Matches
black and white سیاه و سفید
achromatic سیاه و سفید
to not lift a finger <idiom> دست به سیاه و سفید نزدن [اصطلاح]
monochrome در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
dorper گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
woodruff حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
painted lady پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
checkered flag پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
reversing حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverse حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
You went in a black veil, but must come out in a w. <proverb> با چادر سیاه رفتى باید با کفن سفید بیرون بیائى .
reversed حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverses حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
division boards قسمت مسیر گوی بولینگ که تختههای سفید و سیاه بهم وصل می شوند
achromatic colour رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
monochrome صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
apartheid نفاق و جدایی بین سیاه پوستان و سفید پوستان افریقای جنوبی
contrasted تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrast تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
watermarks علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermark علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
diver's flag پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
white flag پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
black holes حفره سیاه چاله سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
platina پلاتین یا طلای سفید طبیعی برنگ طلای سفید
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
leukocyte گویچه سفید خون گلبول سفید خون
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
whiter سفید
white tailed دم سفید
hoary headed مو سفید
white سفید
snowy سفید
chalks گل سفید
chalking گل سفید
chalked گل سفید
blank cheques چک سفید
silvery سفید
blank cheque چک سفید
blank check چک سفید
blank سفید
hoary سفید
shiro سفید
alabastrine سفید
sow white سفید
whiting گچ سفید
minever خز سفید
chalk گل سفید
blankest سفید
miniver خز سفید
whitest سفید
snow-white سفید
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
carte blanche کارت سفید
carte blanche کاغذ سفید
lilies سوسن سفید
tabula rasa لوح سفید
asphodel سوسن سفید
the white house کاخ سفید
rose of may نرگس سفید
to grow سفید شدن
veratrum خربق سفید
white سفید کردن
whiter سفید کردن
whitest سفید کردن
kerosone نفت سفید
lily سوسن سفید
unleached سفید نشده
tinplate اهن سفید
alum زاج سفید
snow white سفید یکدست
abele سفید دار
riesling شراب سفید
habenaria زر اوند سفید
leucophlegmasia التهاب سفید
gallvanized iron اهن سفید
light bread نان سفید
flagtruce پرچم سفید
lily white خیلی سفید
madonna lily گل سوسن سفید
blank cheques سفید مهر
doyen ریش سفید
doyens ریش سفید
white f. پرچم سفید
f. of truce پرچم سفید
hags مه سفید حصار
hag مه سفید حصار
duenna گیس سفید
bleaching سفید گری
king's spear سوسن سفید
blank cheque سفید مهر
greybeard ریش سفید
greensickness یزقان سفید
greater plantain تخم سفید
graybeard ریش سفید
hellebore خریق سفید
hoariness سفید مویی
gray bearded ریش سفید
gray سفید شونده
gray کبود سفید
hoary headed ریش سفید
ice wool کرک سفید
incandescent light نور سفید
kerosine نفت سفید
monial تنگ سفید
mullein بنگ سفید
blankbook دفترچه سفید
kindling چوب سفید
blank signed document سفید امضاء
blank signed cheque چک سفید امضاء
whitish نزدیک به سفید
whitish تا اندازهای سفید
White Papers کتاب سفید
White Paper کتاب سفید
ragstone سنگ سفید
ratch علامت سفید
white book کتاب سفید
White House کاخ سفید
Dean ریش سفید
Deans ریش سفید
mullen بنگ سفید
river فاصله سفید
rivers فاصله سفید
decolo سفید کردن
neutral spirits الکل سفید
cows lungwort بنک سفید
white wool پشم سفید
lungs جگر سفید
lung جگر سفید
coif عرقچین سفید
chlorosis یرقان سفید
calomel جیوه سفید
whitening ماهی سفید
cummin زیره سفید
aaron's round بنک سفید
galvanising سفید کردن
white noise نویز سفید
white oak بلوط سفید
white pepper فلفل سفید
garnished پارچه سفید
white cement سیمان سفید
white phosphorous فسفر سفید
alabaster مرمر سفید
white elephant فیل سفید
whity مایل به سفید
White peacock طاووس سفید
white body بدنه سفید
white propaganda تبلیغات سفید
white cast iron چدن سفید
polar bears خرس سفید
garnish پارچه سفید
white dwarf کوتوله سفید
white noise نوفه سفید
galvanises سفید کردن
white flame شعله سفید
mulberry توت سفید
mulberries توت سفید
galvanize سفید کردن
white flag پرچم سفید
galvanizes سفید کردن
galvanised سفید کردن
white lead سفید اب شیخ
white-collar یقه سفید
white collar یقه سفید
garnishes پارچه سفید
white level تراز سفید
white matter ماده سفید
polar bear خرس سفید
white beard ریش سفید
white elephants فیل سفید
white lie دروغ سفید
whiteboard تخته سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com