English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
inning یک دوره بازی
Search result with all words
game cycle دوره بازی
Other Matches
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
he has run his race دوره
edge دوره
edges دوره
epoch دوره
circuits دوره
circuit دوره
periodicity دوره
contemporaries هم دوره
terming دوره
careers دوره
sets دوره
set دوره
contemporary هم دوره
to have ones fling دوره
felloe دوره
rimless بی دوره
felly دوره
careering دوره
compass دوره
careered دوره
peripheries دوره
epochs دوره
termed دوره
term دوره
career دوره
reviewal دوره
cycle دوره
pool دوره
pooled دوره
pools دوره
rims دوره
phase دوره
session دوره
course : دوره
bordered دوره
period دوره
bordering دوره
era دوره
eras دوره
coursed : دوره
cycled دوره
rim دوره
stadia دوره
stadium دوره
setting up دوره
instar دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
outline دوره
outlined دوره
stadiums دوره
phased دوره
phases دوره
sessions دوره
perimeter دوره
perimeters دوره
outlining دوره
outlines دوره
Ice Age دوره یخ
courses : دوره
periods دوره
periphery دوره
border دوره
one's d. دوره
cycles دوره
termtime دوره تصدی
duty factor دوره کار
itinerant دوره گرد
trimester دوره سه ماهه
triennium دوره سه ساله
trivium دوره نخستین
rimmed دوره دار
the rim of a wheel دوره چرخ
duty cycle دوره کار
financial period دوره مالی
tournament یک دوره مسابقه
courses دوره مسیرتیراندازی
tempering cycle دوره بازپخت
term of maintenance دوره نگاهداری
trochoid دوره گرد
pedlar دوره گرد
strolling دوره گرد
tip circle دوره نوک
to serve apprenticeship دوره شاگردی
to run over دوره کردن
tournaments یک دوره مسابقه
lifetimes دوره زندگی
terming دوره انتصاب
course دوره مسیرتیراندازی
elimination heat دوره مقدماتی
termed دوره انتصاب
perlim دوره مقدماتی
estrous cycle دوره فحلی
cycle time زمان دوره
electoral legislative term دوره انتخابیه
termtime دوره تحصیلی
pedlars دوره گرد
transition period دوره انتقال
testing time دوره ازمون
the a of infancy دوره بچگی
transition period دوره گذار
fellyfelloe دوره درندگی
coursed دوره مسیرتیراندازی
the iron age دوره ستمگری
the iron age دوره بی رحمی
term دوره انتصاب
practice period دوره تمرین
pedlary دوره گردی
incunabula نخستین دوره
payback period دوره برگشت
payback period دوره بازپرداخت
encompass دوره کردن
encompassed دوره کردن
encompasses دوره کردن
encompassing دوره کردن
pentad دوره پنجساله
period of delivery دوره تحویل
pliocene دوره پلیوسن
hucksterer دوره گرد
idle period دوره استراحت
idle time دوره عطالت
period of vibratio دوره ارتعاش
period of roll دوره تناوب
period of production دوره تولید
period of office دوره تصدی
period of instrument دوره سنجه
oxidizing period دوره اکسیداسیون
oxidizing period دوره احیاء
cycles دوره گردش
cycled دوره گردش
limitation period دوره محدودیت
life cycle دوره عمر
life cycle دوره زندگی
latency period دوره نهفتگی
latency دوره کمون
internship دوره انترنی
period of incubation دوره نهفتگی
infection period دوره نهفتگی
magnetic cycle دوره مغناطیسی
maintenance period دوره نگهداری
cycle دوره گردش
number of cycle تعداد دوره ها
neonatal period دوره نوزادی
innings دوره تصدی
Ice Age دوره یخبندان
melting period دوره ذوب
measuring period دوره سنجش
maintenance period دوره تعمیرات
induction period دوره انگیزش
tours یک دوره مسابقه
schooltime دوره تحصیلی
flux linking a turn شاره دوره
foreperiod پیش دوره
return interval دوره بازگشت
retrace time دوره بازگشت
retrace period دوره بازگشت
retrace interval دوره بازگشت
retention period دوره ابقا
rest period دوره استراحت
senescence دوره سالخوردگی
stretches خط ممتد دوره
touring یک دوره مسابقه
toured یک دوره مسابقه
snakebite دوره بدشانسی
short term دوره کوتاه
short period دوره کوتاه
tour یک دوره مسابقه
sexennium دوره شش ساله
stretch خط ممتد دوره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com