Total search result: 301 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
commulator |
یک سو کننده |
|
|
Search result with all words |
|
tracer |
طراح جستجو کننده |
tracer |
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده |
tracers |
طراح جستجو کننده |
tracers |
فشنگ رسام ماده رسام رسم کننده |
calculator |
حساب کننده |
calculators |
حساب کننده |
adequate |
تکافو کننده مناسب |
adequate |
تکافو کننده |
tiresome |
خسته کننده |
stifling |
خفه کننده |
walk |
گردش کننده راه رونده |
walked |
گردش کننده راه رونده |
walks |
گردش کننده راه رونده |
abductor |
دور کننده |
abductor |
عضله دور کننده |
abductors |
دور کننده |
abductors |
عضله دور کننده |
accelerator |
تسریع کننده |
accelerator |
تند کننده |
accelerators |
تسریع کننده |
accelerators |
تند کننده |
answer |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answered |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answering |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answers |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
controller |
نافر کنترل کننده |
controller |
کنترل کننده |
controller |
تنطیم کننده |
controllers |
نافر کنترل کننده |
controllers |
کنترل کننده |
controllers |
تنطیم کننده |
overrun |
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد |
overrunning |
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد |
overruns |
دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد |
elector |
انتخاب کننده |
electors |
انتخاب کننده |
spanner |
وجب کننده |
spanners |
وجب کننده |
trier |
ازمایش کننده |
triers |
ازمایش کننده |
stuffy |
دلتنگ کننده |
striker |
اعتصاب کننده |
strikers |
اعتصاب کننده |
denominator |
تقسیم کننده |
denominator |
مشتق کننده |
denominators |
تقسیم کننده |
denominators |
مشتق کننده |
exchange |
رد و بدل کننده |
exchanged |
رد و بدل کننده |
exchanges |
رد و بدل کننده |
exchanging |
رد و بدل کننده |
exponent |
تعریف کننده |
exponents |
تعریف کننده |
test pilot |
خلبان ازمایش کننده هواپیما |
test pilots |
خلبان ازمایش کننده هواپیما |
fallible |
اشتباه کننده |
arresting |
توقیف کننده |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
acquisitive |
اکتسابی اکتساب کننده |
marker |
مشخص کننده |
marker |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
marker |
ثبت کننده امتی_از |
markers |
مشخص کننده |
markers |
تعیین کننده شاخص هدف شاخص |
markers |
ثبت کننده امتی_از |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
employer |
استخدام کننده |
employers |
استخدام کننده |
bidder |
کننده |
bidder |
پیشنهاد کننده |
bidder |
شرکت کننده در مناقصه یامزایده |
bidders |
کننده |
bidders |
پیشنهاد کننده |
bidders |
شرکت کننده در مناقصه یامزایده |
quitter |
ترک کننده |
quitters |
ترک کننده |
bearing |
قسمت تحمل کننده بار |
baffle |
صفحه منعکس کننده |
baffle |
دیوار ارام کننده |
baffle |
منحرف کننده جریان سیال |
baffled |
صفحه منعکس کننده |
baffled |
دیوار ارام کننده |
baffled |
منحرف کننده جریان سیال |
baffles |
صفحه منعکس کننده |
baffles |
دیوار ارام کننده |
baffles |
منحرف کننده جریان سیال |
baffling |
صفحه منعکس کننده |
baffling |
دیوار ارام کننده |
baffling |
منحرف کننده جریان سیال |
rougher |
ناهموار کننده |
rougher |
دنده دنده کننده |
juggernaut |
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب |
juggernauts |
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب |
offset |
رقم متعادل کننده متعادل کردن |
offsetting |
رقم متعادل کننده متعادل کردن |
handler |
رسیدگی کننده مربی |
handlers |
رسیدگی کننده مربی |
basic |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
basics |
بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند |
director |
اداره کننده |
Other Matches |
|
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
suberter |
سرنگون کننده تضعیف کننده |
striking force |
نیروی تک کننده یا کمین کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
modulator demodulator |
تلفیق کننده- تفکیک کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |
thickeners |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
transmitters |
منتقل کننده مخابره کننده |
thickener |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
discriminant |
تفکیک کننده جدا کننده |
accaimer |
هلهله کننده تحسین کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
prosecutor |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
trimmer |
دستکاری کننده صاف کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
thwarter |
خنثی کننده مسدود کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
the producer and the consumer |
تولید کننده و مصرف کننده |
modifier |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
modifiers |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
supplicant |
درخواست کننده تضرع کننده |
hanger |
اویزان کننده معلق کننده |
favourer |
یاری کننده مساعدت کننده |
hangers |
اویزان کننده معلق کننده |
supplicants |
درخواست کننده تضرع کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
corruptor |
فاسد کننده منحرف کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
provisioner |
تدارک کننده تهیه کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
insulators |
جدا کننده عایق کننده |
divider |
جدا کننده تقسیم کننده |
diverting |
سرگرم کننده منحرف کننده |
desolater |
ویران کننده متروک کننده |
sniffy |
افهار تنفر کننده فن فن کننده |
insulator |
جدا کننده عایق کننده |
desolator |
ویران کننده متروک کننده |
spell binder |
مسحور کننده مجذوب کننده |
presenter |
ارائه کننده معرفی کننده |
intermediary |
وساطت کننده مداخله کننده |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
intermediaries |
وساطت کننده مداخله کننده |
toaster |
سرخ کننده برشته کننده |
toasters |
سرخ کننده برشته کننده |
presenters |
ارائه کننده معرفی کننده |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
whetstone |
تیز کننده تند کننده |
prosecutors |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
fuel cooled oil cooler |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
plasticizer |
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش |
procuring activity |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
dismantling shot |
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
tipper |
کج کننده واژگون کننده |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
supporting arms |
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده |
flare |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
flares |
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده |
stabilisers |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
requistioner |
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست |
negative true logic |
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد |
desiccant |
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها |
delay release sinker |
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری |
analysis staff |
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده |
radar picket |
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار |
component command |
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات |
gyro repeater |
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو |
jumper |
شوت کننده با پرش پرش کننده |
jumpers |
شوت کننده با پرش پرش کننده |
out side |
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش |
prater |
پچ پچ کننده |
doer |
کننده |
bender |
خم کننده |
tracker |
پی کننده |
doers |
کننده |
percutient |
دق کننده |
bandwidth |
یچ کننده |
renunciant |
کننده |
benders |
خم کننده |
catterer |
پچ پچ کننده |
filleting |
پر کننده |
skittish |
رم کننده |
filleted |
پر کننده |
fillet |
پر کننده |
repudiationist |
رد کننده |
thinner |
کم کننده |
jaberer |
پچ پچ کننده |
rebutter |
رد کننده |
prattfall |
پچ پچ کننده |
trackers |
پی کننده |
fluxing oil |
اب کننده |
wheeziest |
خس خس یا خر خر کننده |
wheezier |
خس خس یا خر خر کننده |
renunciant |
رد کننده |
solvent |
اب کننده |
solvents |
اب کننده |
wheezy |
خس خس یا خر خر کننده |
fizzy |
کف کننده |
deflective |
کج کننده |
refuser |
رد کننده |
refutative |
رد کننده |
mumbler |
من من کننده |
refutatory |
رد کننده |
ear-splitting |
کر کننده |
crusher |
له کننده |
attacking |
تک کننده |
crepitant |
خش خش کننده |
fillets |
پر کننده |
spurner |
رد کننده |
abjurer or abjuror |
کننده |
mitigative |
کم کننده |
mitigatory |
کم کننده |
deletive |
حک کننده |
squelcher |
له کننده |
mauler |
له کننده |
squasher |
له کننده |
fillers |
پر کننده |
whisperer |
پچ پچ کننده |
solver |
حل کننده |
filler |
پر کننده |
hopper |
لی لی کننده |
hoppers |
لی لی کننده |
surfy |
کف کننده |
swooner |
غش کننده |
puffer |
پف کننده |
attenuant |
اب کننده |
noncommittal |
رد کننده |
sensor |
حس کننده |
syncopator |
غش کننده |
emulous |
هم چشمی کننده |
exaggerative |
مبالغه کننده |
enunciative |
بیان کننده |
exaggeratory |
مبالغه کننده |
excretive |
دفع کننده |
enactive |
وضع کننده |
eversive |
خراب کننده |
equalze |
برابر کننده |
excommunicative |
بیرون کننده |
exceptor |
استثنا کننده |
enunciator |
اعلام کننده |
endeictic |
مدلل کننده |
erective |
راست کننده |
exactor |
تحمیل کننده |
exchanger |
مبادله کننده |
evidentiary |
دلالت کننده |
eruptive |
فوران کننده |
estimator |
تخمین کننده |
excomminucator |
تکفیر کننده |
estimator |
براورد کننده |
encourager |
تشویق کننده |
evacuant |
تخلیه کننده |
evaporator |
تبخیر کننده |
encipherer |
سری کننده |
enactor |
برقرار کننده |
imponent |
تحمیل کننده |
erumpent |
فوران کننده |