English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
Shall we play a game of cards? یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
Other Matches
bout یک دور مسابقه یا بازی
bouts یک دور مسابقه یا بازی
slaloms مسابقه سرعت اسکی بازی
slalom مسابقه سرعت اسکی بازی
bowl مسابقه وجشن بازی بولینگ
bowls مسابقه وجشن بازی بولینگ
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
polo بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
yips هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
distances مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
She's done so much for us, we need to repay her somehow. او [زن] این همه به ما کمک کرد. یکجوری باید تلافی بکنیم.
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
races مسابقه
ball games مسابقه
raced مسابقه
meets مسابقه
ball game مسابقه
tournaments مسابقه
game مسابقه
tournament مسابقه
event مسابقه
events مسابقه
agonism مسابقه
competitions مسابقه
setter یک مسابقه
chace مسابقه
competition مسابقه
match مسابقه
ski racer مسابقه رو
matches مسابقه
competitions مسابقه ها
chasing مسابقه
contest مسابقه
kyorougei مسابقه
contests مسابقه
contest مسابقه
competition مسابقه
contesting مسابقه
racing مسابقه
tourney مسابقه
setters یک مسابقه
chase مسابقه
chased مسابقه
meet مسابقه
contested مسابقه
chases مسابقه
race مسابقه
contests مسابقه ها
nightcap اخرین مسابقه
nightcaps اخرین مسابقه
racecourses دور مسابقه
racecourse دور مسابقه
course پیست مسابقه
race horse اسب مسابقه
racehorse اسب مسابقه
tournaments یک دوره مسابقه
juniors مسابقه نوجوانان
match مسابقه کبریت
racehorses اسب مسابقه
junior مسابقه نوجوانان
championship مسابقه قهرمانی
finals مسابقه نهایی
victor برنده مسابقه
heat مسابقه مقدماتی
retires کناررفتن از مسابقه
retire کناررفتن از مسابقه
tournament یک دوره مسابقه
heats مسابقه مقدماتی
racetrack خط سیر مسابقه
racetracks خط سیر مسابقه
scratch line خط شروع مسابقه
invitational مسابقه دعوتی
tandems مسابقه دو نفره
final مسابقه نهایی
matches مسابقه کبریت
racing car engine موتور مسابقه
racing course مسافت مسابقه
victors برنده مسابقه
rematch مسابقه برگشت
coursed پیست مسابقه
sculler پاروزن در مسابقه
trig خط شروع مسابقه
marathon مسابقه دوصحرایی
marathon مسابقه دو ماراتون
legs قسمتی از مسابقه
competed مسابقه دادن
winner of a match برنده مسابقه
horse اسب مسابقه
distances مسیر مسابقه
wresthing match مسابقه کشتی
distance مسیر مسابقه
race مسابقه سرعت
bouts مسابقه بوکس
wrestling match مسابقه کشتی
bout مسابقه بوکس
A hurdle race . مسابقه دو با مانع
leg قسمتی از مسابقه
marathons مسابقه دو ماراتون
marathons مسابقه دوصحرایی
track meeting مسابقه دوومیدانی
tourney مسابقه قهرمانی
compete مسابقه دادن
tourney مسابقه دادن
scurried مسابقه کوتاه
scurries مسابقه کوتاه
scurry مسابقه کوتاه
scurrying مسابقه کوتاه
to breast the tape مسابقه دورابردن
time trial مسابقه دوتمرینی
record حد نصاب مسابقه
finish پایان مسابقه
finishes پایان مسابقه
single مسابقه یکنفره
raced مسابقه سرعت
races مسابقه سرعت
bobsleighs مسابقه لوژسواری
tour یک دوره مسابقه
toured یک دوره مسابقه
to scamper مسابقه دادن
touring یک دوره مسابقه
tours یک دوره مسابقه
shiai مسابقه جودو
friendlier مسابقه دوستانه
friendlies مسابقه دوستانه
friendliest مسابقه دوستانه
friendly مسابقه دوستانه
arms race مسابقه تسلیحاتی
bobsleigh مسابقه لوژسواری
bobsledding مسابقه لوژسواری
To win the match(race,contest). مسابقه رابردن
tandem مسابقه دو نفره
singles مسابقه انفرادی
slugfest مسابقه سنگین
season فصل مسابقه ها
seasoned فصل مسابقه ها
fencing مسابقه شمشیربازی
bullfighting مسابقه گاوبازی
seasons فصل مسابقه ها
meeting یک دوره مسابقه
meetings یک دوره مسابقه
race course میدان مسابقه
shootoff مسابقه اضافی
shot clock ساعت مسابقه
shooting ckock ساعت مسابقه
courses پیست مسابقه
championships مسابقه قهرمانی
invitation مسابقه دعوتی
agonistics علم مسابقه
hash mark خط شروع مسابقه
stable اتومبیلهای مسابقه
plays اداره مسابقه
stables اتومبیلهای مسابقه
airplane racing مسابقه هواپیمابری
all play all مسابقه دورهای
series یک دوره مسابقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com