English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
Other Matches
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
calendula گل همیشه بهار
marigolds گل همیشه بهار
love lies bleeding گل همیشه بهار
marigold گل همیشه بهار
amaranth همیشه بهار
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
vernal شبیه بهار باطراوت چون بهار
Where wI'll you go for your honeymoon ? ماه عسلتان را کجامی روید ؟
heaths زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
heath زمین بایری که علف وخاربن دران می روید
isomorph جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
wildling گیاه وحشی گیاه خودرو
halophyte گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
clematis فل بهار
spring بهار
springs بهار
treading on eggshells <idiom> [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking on eggshells <idiom> [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
lilies of the valley موگه بهار
lily of the valley موگه بهار
spring tide فصل بهار
spring time فصل بهار
the pride of life بهار عمر
springtime فصل بهار
may بهار جوانی
spring time هنگام بهار
terrace بهار خواب
prime of life بهار عمر
primes بهار جوانی
primed بهار جوانی
orange flower بهار نارنج
terraces بهار خواب
prime بهار جوانی
essential oil of orange flower عطر بهار نارنج
orange flower water عرق بهار نارنج
neroli عطر بهار نارنج
one swallow does not make a summer <proverb> با یک گل بهار نمی شود
springtime شباب بهار زندگانی
spring cleaning خانه تکانی درفصل بهار
over the hill <idiom> به پایان رسیدن بهار جوانی
pyxie بوته خزنده وهمیشه بهار
orgeat شربت بهار نارنج با شیره بادام
chaparral بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
this game is proper to spring این بازی مخصوص بهار است
hemp گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
looms بلندی
looming بلندی
loomed بلندی
loom بلندی
tallness بلندی
rises بلندی
altitude بلندی
altitudes بلندی
heights بلندی
height بلندی
gratification سر بلندی
toft بلندی
uplands بلندی
upland بلندی
the sublime بلندی
low-rise کم بلندی
ascendent بلندی
Highnesses بلندی
rise بلندی
elevations بلندی
elevation بلندی
exaltation بلندی
Highness بلندی
exaltedness بلندی
sublimity بلندی
loudness بلندی
loftiness بلندی
hilliness پستی و بلندی
volumes بلندی صدا
eminence تعالی بلندی
tonal volume بلندی صوت
critical height بلندی بحرانی
how tall is it? بلندی ان چقدراست
crow's nest بالای بلندی
effective length of strut بلندی کمانش
eminency تعالی بلندی
ups and down پستی و بلندی
supremacy بلندی افراشتگی
volume بلندی صدا
contour پست و بلندی
Highness بلندی مقام
ruggedness پستی و بلندی
acrophobia بلندی هراسی
acrophobia ترس از بلندی
headroom بلندی طاق
suction lift بلندی مکش
hypsometry بلندی پیمایی
height of building بلندی ساختمان
Highnesses بلندی مقام
height of fill بلندی اکند
embank بلندی یاپشته ساختن
feature line خط پست و بلندی زمین
to bring to the same plane [height] به یک صفحه [بلندی] آوردن
accentuation پستی و بلندی صدا
volume unit واحد بلندی صدا
vu واحد بلندی صدا
generously با نظر بلندی به جوانمردی
edge raise بلندی لبه ورق
head way بلندی طاق سرعت
blade height adjustment پهنای تنظیم بلندی
superelevation بلندی بر اضافه ارتفاع
altitudes بلندی از سطح دریا
altitude بلندی از سطح دریا
lifts مرتفع بنظرامدن بلندی
lifting مرتفع بنظرامدن بلندی
lifted مرتفع بنظرامدن بلندی
lift مرتفع بنظرامدن بلندی
sone واحد بلندی صوت
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
stentor شخصی که صدای بلندی دارد
featuring وضع پست و بلندی زمین
features وضع پست و بلندی زمین
featured وضع پست و بلندی زمین
feature وضع پست و بلندی زمین
lapseratc میزان بارندگی به نسبت بلندی ها
relief شکل فاهری و پست و بلندی
bird's eye view منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye views منظرهای که از بلندی دیده میشود
everywhen همیشه
at any time <adv.> همیشه
frequenter همیشه رو
ever همیشه
ever- همیشه
eer همیشه
for evermore همیشه
at all hours <adv.> همیشه
anytime <adv.> همیشه
any time <adv.> همیشه
evermore همیشه
sempre همیشه
ayŠaye همیشه
ay همیشه
at all times همیشه
for ever and aday همیشه
always همیشه
year in year out همیشه
incessantly همیشه
alway همیشه
sagfety island بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
the door banged درباصدای محکم و بلندی بهم خورد
dipole انتنی که نصف طول موج بلندی دارد
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
tippling همیشه نوشیدن
residents که همیشه درکامپیوتراست
as usual مانند همیشه
resident که همیشه درکامپیوتراست
forever برای همیشه
permafrost همیشه یخبسته
eternality برای همیشه
stills راکد همیشه
sempiternity برای همیشه
sinedie برای همیشه
dead load همیشه بار
evermore برای همیشه
perpetuity برای همیشه
eternity برای همیشه
immortality برای همیشه
still راکد همیشه
stiller راکد همیشه
stillest راکد همیشه
on tap <adj.> همیشه در دسترس
ay برای همیشه
forever and a day <idiom> برای همیشه
immortally تا جاودان همیشه
adinfinitum برای همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
tippled همیشه نوشیدن
insenescible همیشه جوان
ad infinitum برای همیشه
tipple همیشه نوشیدن
as ever مانند همیشه
for good برای همیشه
forever برای همیشه
foreverness برای همیشه
aeon برای همیشه
infinite time برای همیشه
tipples همیشه نوشیدن
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
plateform بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
dolman جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
nilometer الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
net antena انتن روی تور والیبال به بلندی 76 تا 101 سانتیمتر
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
to take the a بلندی چیزیرا اندازه گرفتن ارتفاع جایی راپیمودن
rise and fall تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com