English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
millesimal یک هزارمین قسمت
Search result with all words
millesimal حاوی هزارمین قسمت
Other Matches
millennium هزارمین سال هزاره
millennia هزارمین سال هزاره
millenniums هزارمین سال هزاره
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
it fell to my lot to go قسمت
rashers قسمت
portion قسمت
portions قسمت
pieces قسمت
instalments قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
piece قسمت
agency قسمت
agencies قسمت
instalment قسمت
kismet قسمت
unit قسمت
internode قسمت
plank قسمت
installments قسمت
batch قسمت
batches قسمت
feck قسمت
in sections قسمت قسمت
in part در یک قسمت
arm قسمت
head stall قسمت سر
section قسمت
units قسمت
caboodle قسمت
compartmental قسمت قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
snick قسمت
sections قسمت
data division قسمت
partitions قسمت
segments قسمت
divisions قسمت
sects قسمت
department قسمت
components قسمت
division قسمت
segment قسمت
partition قسمت
departments قسمت
underfoot قسمت کف پا
sect قسمت
part قسمت
component قسمت
dole قسمت
cantos قسمت
Corp قسمت
compartments قسمت
grist قسمت
compartment قسمت
ratios قسمت
rasher قسمت
ratio قسمت
party قسمت
canto قسمت
detachments قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
detachment قسمت
flat قسمت پهن
hypoderm قسمت زیرجلد
midst قسمت وسط
hauling part قسمت متحرک
headquarters detachment قسمت قرارگاه
straightest قسمت مستقیم
hilted قسمت عقبی
straighter قسمت مستقیم
straight قسمت مستقیم
hauling part قسمت کشنده
headquarters detachment قسمت ارکان
flattest قسمت پهن
massing قسمت عمده
patrolling قسمت گشتی
patrolled قسمت گشتی
northward قسمت شمالی
beginnings قسمت اول
beginning قسمت اول
patrol قسمت گشتی
subsection قسمت فرعی
subsections قسمت فرعی
foot قسمت پایینی
key facility قسمت مهم
linear portion قسمت خطی
bulk قسمت بزرگ
bulk قسمت عمده
masses قسمت عمده
mass قسمت عمده
interservice داخل قسمت
installation property دارایی قسمت
installation property اموال قسمت
installation type نوع قسمت
intercommand بین قسمت
activity قسمت یکان
activities قسمت یکان
patrols قسمت گشتی
intelligence service قسمت اطلاعات
advance point قسمت نوک
parcel قسمت گره
proportions سهم قسمت
proportion سهم قسمت
broadest قسمت پهن
broader قسمت پهن
broad قسمت پهن
where درکدام قسمت
advance point قسمت سر جلودار
better part قسمت بیشتر
black body قسمت خطرناک
cable block قسمت کابل
leg بخش قسمت
parcels قسمت گره
legs بخش قسمت
bachelor quarters قسمت مجردی
advance section قسمت جلویی
advance party قسمت پیشرو
advance detachment قسمت سرجلودار
advance detachment قسمت پیشرو
administration building قسمت اداری
active installation قسمت فعال
aircraft section قسمت هواپیمایی
active federal service قسمت کادر
artillery corps قسمت توپخانه
ashi noko قسمت داخلی کف پا
seen قسمت سوم see
actine قسمت خارجی
forepart قسمت جلو
initials اولین قسمت
initialling اولین قسمت
forehands قسمت ممتاز
forehand قسمت ممتاز
sects قسمت کردن
departments قسمت شعبه
exosphere قسمت خارجی جو
sapper قسمت حفاری
sapper قسمت مهندسی
sappers قسمت حفاری
sappers قسمت مهندسی
department قسمت هیئت
department قسمت شعبه
prelude قسمت مقدماتی
engineer division قسمت مهندسی
divisional officer افسر قسمت
sect قسمت کردن
initialled اولین قسمت
initialing اولین قسمت
initialed اولین قسمت
foreparts قسمت جلو
initial اولین قسمت
concertina fold یک قسمت به یک جهت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com