Dictiornary-Farsi | یک چهارم وسعت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 126 (8 milliseconds)

English	Persian
airt	یک چهارم وسعت


Other Matches

biquadratic	قوه چهارم توان چهارم
fourth	چهارم
quarter note	نت یک چهارم
quarter	یک چهارم
quadrant	یک چهارم
quadrature	یک چهارم
three-quarters	سه چهارم
fourths	چهارم
three-quarter	سه چهارم
pecking	یک چهارم بوشل
quarter final	یک چهارم نهایی
quater tone	یک چهارم پرده
quarter-final	یک چهارم نهایی
quarterfinal	یک چهارم نهایی
diatessaron	فاصله یک چهارم
quarter-finals	یک چهارم نهایی
biquadrate	قوه چهارم
peck	یک چهارم بوشل
pecks	یک چهارم بوشل
pecked	یک چهارم بوشل
quarter of an hour	یک چهارم سده
quartern	یک چهارم پوند
quartern	یک چهارم پینت
qyaternary	دوران چهارم
subdominant	نت چهارم موسیقی
fourth dimension	بعد چهارم
dee	حرف چهارم D نام
center of quarter circles	مرکز یک چهارم دایره ها
ring fingers	انگشت چهارم دست چپ
ring finger	انگشت چهارم دست چپ
fourth estate	رکن چهارم مشروطیت
fourth generation computer	کامپیوتر نسل چهارم
to the tune of <idiom>	به وسعت
vastity	وسعت
vastness	وسعت
extent	وسعت
horizons	وسعت
amphleness	وسعت
purview	وسعت
roominess	وسعت
immenseness	وسعت
floorage	وسعت کف
extensiveness	وسعت
spaciousness	وسعت
largeness	وسعت
comprehensiveness	وسعت
capaciousness	وسعت
broadness	وسعت
vastitude	وسعت
expansion	وسعت
tract	حد وسعت
tracts	حد وسعت
expanse	وسعت
spread	وسعت
expanses	وسعت
spreads	وسعت
space	وسعت
gamut	وسعت
scope	وسعت
size	وسعت
sizes	وسعت
horizon	وسعت
spaces	وسعت
quadrivium	سال چهارم دوره لیسانس
delta	حرف چهارم زبان یونانی
d	حرف چهارم الفبای انگلیسی
D, d (D's, d's)	حرف چهارم الفبای انگلیسی
act ii Šscene iv	پرده دوم مجلس چهارم
on the th prox	در روز چهارم ماه اینده
deltas	حرف چهارم زبان یونانی
your vocabulary is limited	وسعت لغت
scale of project	وسعت طرح
breadth	وسعت نظر
range	حدود وسعت
ranged	حدود وسعت
limit	اندازه وسعت
forestation	وسعت جنگل
amplifies	وسعت دادن
amplify	وسعت دادن
amplifying	وسعت دادن
ranges	حدود وسعت
reached	وسعت حدود
ambit	وسعت محوطه
reach	وسعت حدود
reaching	وسعت حدود
amplified	وسعت دادن
liberalism	وسعت نظر
compass	وسعت دایره
expansiveness	وسعت جامعیت
reaches	وسعت حدود
April	ماه چهارم سال فرنگی اوریل
fastigium	راس قسمت فوقانی بطن چهارم
x	حرف بیست و چهارم الفبای انگلیسی
X, x (X's, x's)	حرف بیستو چهارم الفبای انگلیسی
deep sleep	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
cleanup	توپزن چهارم که معمولا قوی است
quarterfinal	دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
slow-wave sleep [SWS]	مراحل سوم و چهارم خواب [روانشناسی]
acreage	وسعت زمین به جریب
breadth of mind	بزرگی یا وسعت فکر
tether	وسعت افسار کردن
tethered	وسعت افسار کردن
tethers	وسعت افسار کردن
latitude	ازادی عمل وسعت
latitudes	ازادی عمل وسعت
width	وسعت چیز پهن
tethering	وسعت افسار کردن
largess	مساعدت وسعت نظر
quarterfinalist	کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
sweep	وسعت میدان دید جارو
latitudinarianism	پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
quarter	یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
Georgian architecture	معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
escalation	افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
milreis	سکه زرپرتقال که 4 شیلینگ وپنج ویک چهارم پنس ارزش دارد
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.	مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
transports	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transporting	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transported	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
rood	مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
quadrant	ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
salor	سالور [از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
spandrel	لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]

airt