English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
fly in the ointment <idiom> یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
Other Matches
May the wrath of God overtake you . خدا کمرت بزند
Let him speak his pices. let him have his say. Let him state his case. بگذار حرفش را بزند
the greenish hue of blue حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
he has no enterprise دل ندارد که به کارهای مهم دست بزند
The bus stopped for fuel [ to get gas] . اتوبوس نگه داشت تا بنزین بزند.
give someone enough rope and they will hang themself <idiom> به کسی طناب بدی تا راحت خودش دار بزند
without lifting a finger بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
iron rations جیره بسیارکم که سربازفقط هنگام ضرورت سخت میتواندبان دست بزند
snookered وضع گوی که بازیگر نمیتواند مستقیما به گوی موردنظر ضربه بزند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
exultation شادی
gala شادی
gaiety شادی
caper شادی
joyless بی شادی
capered شادی
capers شادی
joy شادی
joys شادی
pleasance شادی
joyance شادی
galas شادی
rejoicing شادی
curvet شادی
glee شادی
airiness شادی
revelery شادی
rejoicings شادی
jubilation شادی
breezy شادی بخش
effervescence طراوت و شادی
reveled شادی کردن
revelling شادی کردن
joyously از روی شادی
revels شادی کردن
revel شادی کردن
joys شادی کردن
reveling شادی کردن
joy شادی کردن
jubilate فریاد شادی
jubilees روز شادی
jubilee روز شادی
banzai هلهله شادی
mirth نشاط شادی
happiness شادی خوشنودی
acclamation تحسین و شادی
exultance وجد و شادی
f.mirth شادی جشن
revelled شادی کردن
fool's paradise شادی احمقانه
mirthfulness شادی ونشاط
plaudit هلهله شادی
high jinks سروصدا و شادی
joie de vivre زیست شادی
cock-a-hoop شادی کنان
merriment ابراز شادی
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
To be in raptures . To be overjoyed . غرق در شادی بودن
exults شادی کردن وجدکردن
exult شادی کردن وجدکردن
exulting شادی کردن وجدکردن
elation ترفیع سرفرازی شادی
exulted شادی کردن وجدکردن
with rejoicings and embraces با شادی و فریاد هورا
tragicomedy دارای حزن و شادی
gleefully از روی شادی و خوشحالی
carnival کاروان شادی جشن
carnivals کاروان شادی جشن
they returned in triumph شادی کنان برگشتند
ovation شادی وسرور عمومی
ovations شادی وسرور عمومی
tragicomedies دارای حزن و شادی
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
to be pleased for somebody در شادی کسی سهیم شدن
He was transported with joy. از شادی درپوست نمی گنجید
capered از روی شادی جست وخیزکردن
capers از روی شادی جست وخیزکردن
caper از روی شادی جست وخیزکردن
to be psyched for somebody [American E] در شادی کسی سهیم شدن
to be glad for somebody's sake در شادی کسی سهیم شدن
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
whoopla عیاشی و شادی پر سرو صدا
She was transported with joy . شادی تمام وجودش را فرا گرفت
gee whiz <idiom> بافریاد شادی خود رانشان دادن
jobilate شادی کردن از خوشی فریاد زدن
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
kirmess جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
inequality operator نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
mardi gras سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Sophrosyne وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoices شادی کردن وجد کردن
rejoiced شادی کردن وجد کردن
rejoice شادی کردن وجد کردن
rejoicingly شادی کنان وجد کنان
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
floret گل کوچک
canis minor سگ کوچک
plumelet پر کوچک
runty کوچک
canis minoris سگ کوچک
pilule حب کوچک
gracile کوچک
pillule حب کوچک
cerebellum مخ کوچک
pint-size کوچک
half pint کوچک
short ton تن کوچک
seed bud پر کوچک
minus cule کوچک
pint size کوچک
plumule پر کوچک
ickle کوچک
minute کوچک
imminution کوچک
pipsqueak کوچک
dimmers کوچک
diminutive کوچک
weensy کوچک
pipsqueaks کوچک
fortalice دژ کوچک
tiddlier کوچک
venule رگ کوچک
tiddly کوچک
petit کوچک
small fry کوچک
minuscule کوچک
whiffet سگ کوچک
bantams کوچک
bantam کوچک
little کوچک
ponceau پل کوچک
smallest کوچک
smaller کوچک
small کوچک
tiddliest کوچک
culvert پل کوچک
thumbnail کوچک
micros کوچک
micro کوچک
minor کوچک
culverts پل کوچک
fractional کوچک
weenier کوچک
weeniest کوچک
weeny کوچک
dinky کوچک
exiguousness کوچک
puny کوچک
thumbnails کوچک
petty کوچک
runlet بشکه کوچک
runnel نهر کوچک
leonis minoris شیر کوچک
atrophy کوچک شدن
isles جزیره کوچک
atrophying کوچک شدن
little dipper خرس کوچک
atrophies کوچک شدن
rundlet بشکه کوچک
rillet نهر کوچک
knobble قپه کوچک
islet جزیره کوچک
leo minor شیر کوچک
roe deer یکجورگوزن کوچک
leaderette سر مقاله کوچک
roughed slab بلوک کوچک
abject کوچک کردن
atrophied کوچک شدن
shrunken کوچک شدن
squirt فواره کوچک
princeling شاهزاده کوچک
camarilla اطاق کوچک
arteriole شریان کوچک
roe گوزن کوچک
point target هدف کوچک
islets جزیره کوچک
knickknack بازیچه کوچک
pocket lamp لامپ کوچک
facets صورت کوچک
kiyi برس کوچک
facet صورت کوچک
kingling پادشاه کوچک
platelet صفحه کوچک
planetesimal کوچک ستاره
puniness کوچک اندامی
lin دریاچه کوچک
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com