Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English
Persian
a carton of cigarettes
یک کارتن سیگار
Other Matches
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
box file
کارتن
cartons
کارتن
carton
کارتن
carton
جاکاغذی کارتن
cartons
جاکاغذی کارتن
half
کارتن با طول نصفه
stub
ته سیگار
cigar
سیگار
cigars
سیگار
stumping
ته سیگار
stumped
ته سیگار
stump
ته سیگار
butts
ته سیگار
butted
ته سیگار
butt
ته سیگار
stumps
ته سیگار
stubbed
ته سیگار
stubbing
ته سیگار
stubs
ته سیگار
cigarette
سیگار
fags
سیگار
fag
سیگار
cigarettes
سیگار
manil
سیگار مانیلا
filter tip
سیگار فیلتردار
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
cigarette paper
کاغذ سیگار
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
cigar shaped
دوسرتیزچون سیگار
cigar holder
چوب سیگار
filter tips
سیگار فیلتردار
cigar case
قوطی سیگار
cigars
سیگار برگ
filter tips
فیلتر سیگار
cigar
سیگار برگ
filter tip
فیلتر سیگار
snipping
ادم احمق ته سیگار
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
snipped
ادم احمق ته سیگار
snip
ادم احمق ته سیگار
filter tipped
سیگار دارای فیلتر
filter-tipped
سیگار دارای فیلتر
cheroots
نوعی سیگار برگ
woodbind
سیگار برگ ارزان
woodbine
سیگار برگ ارزان
cheroot
نوعی سیگار برگ
smoking car
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
stogy
سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father.
جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogie
سیگار برگ باریک وگران قیمت
He had a cigar between his lips .
یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
to go out
خاموش شدن
[شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
May I offer you a cigarette?
اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
lay off
<idiom>
بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
to quit something cold turkey
چیزی را یکدفعه ترک کردن
[مانند سیگار یا الکل]
Smoking makes you ill and it is also expensive.
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com