English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
harness یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harnessed یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
harnessing یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
Other Matches
closed group گروه بسته
disk pack گروه بسته
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
capel سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
marlinspike چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
multistation access unit buH مرکزی برای اتصال کابلهای شبکه Token Ring
AUI connector اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
cable وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cabled وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
actuating horns اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde گروه بیشمار گروه
hordes گروه بیشمار گروه
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
package بسته
curdy بسته
datagram یچ بسته
fardel بسته
clotted بسته
fronted صف بسته
shut بسته
shuts بسته
shutting بسته
trusser بسته
closed بسته
pack box بسته
jellied بسته
uncrossed بسته
bunged up بسته
crossed cheque چک بسته
crossed chaque چک بسته
corked بسته
parcel بسته
strikebound بسته
solids بسته
kits بسته
parcels بسته
solid بسته
stacks بسته
packaged بسته
packages بسته
clotty بسته
stack بسته
stacked بسته
kit بسته
logical یچ بسته
bagful یک بسته
packed بسته ای
packs بسته
connected بسته
pinioned کت بسته
grumous بسته
imperforate بسته
ice bound یخ بسته
barred بسته
pack بسته
shook بسته
packets بسته
packet بسته
pent بسته
bundling بسته
interdependent به هم بسته
bundles بسته
bundle بسته
occlusion بسته شدگی
on the rope بهم بسته
tongue tied زبان بسته
investment castings ریخته گی بسته
internal drainage ابریز بسته
survival pack بسته نجات
lappermilk شیر بسته
dogs دفاع بسته
dogging دفاع بسته
armful یک بغل یک بسته
icebound یخ بند یخ بسته
investment foundry ریخته گی بسته
clogging بسته شدن
large n سر بسته همینطوری
closed circuit مدار بسته
closed circuits مدار بسته
it is a question of money موضوع بسته به
closed shop سیستم بسته
to shut down بسته شدن
ironbound با اهن بسته
lockfast محکم بسته
closures بسته شدن
armfuls یک بغل یک بسته
closure بسته شدن
iron bound با اهن بسته
packets بسته کوچک
mare clausum دریای بسته
packing بسته بندی
dog دفاع بسته
packaged بسته بندی
dumbest زبان بسته
shook بسته کردن
package بسته بندی
disk pack گرده بسته
disk pack بسته دیسک
lamblkin زبان بسته
pre assembled پیش بسته
program package بسته برنامه
dunnage بسته بندی
packet بسته کوچک
food packet بسته غذایی
dumber زبان بسته
packages بسته بندی
dumb زبان بسته
kits بسته لوازم
kit بسته لوازم
closed system سازگان بسته
homogamy زناشویی بسته
parcel post بسته پستی
shutt down بسته شدن
shut in personality شخصیت بسته
shut down بسته شدن
cruor خون بسته
grume خون بسته
set in بسته شدن
gelidity بسته شدگی
closed game بازی بسته
closed fist مشت بسته
closed file فایل بسته
closed file ستون بسته
closed economy اقتصاد بسته
assumed بخود بسته
manacled <adj.> دست بسته
tied up <adj.> دست بسته
close-fisted <adj.> دست بسته
closed area منطقه بسته
close column ستون بسته
closed loop حلقه بسته
closed subroutine زیرروال بسته
packers بسته بند
packer بسته بند
closed society جامعه بسته
closed routine روال بسته
package tour گشت بسته ای
package holiday گشت بسته ای
closed network شبکه بسته
closed mind ذهن بسته
all-expense tour گشت بسته ای
packs بسته کردن
pack بسته کردن
case numbers شماره بسته ها
barred <adj.> <past-p.> بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.> بسته شده
blocked <adj.> <past-p.> بسته شده
closed <adj.> <past-p.> بسته شده
disabled <adj.> <past-p.> بسته شده
locked <adj.> <past-p.> بسته شده
as the case may be بسته بمورد
right parenthesis ) پرانتز بسته
right round bracket پرانتز بسته
packaging بسته بندی
van کامیون سر بسته
vans کامیون سر بسته
aleatory بسته به بخت
box trail سهم بسته
bound electron الکترون بسته
bound charge بار بسته
blocked opening درگاه بسته
blind fold با چشم بسته
application package بسته کاربردی
flat pack بسته مسطح
tongue-tied زبان بسته
congealable بسته شدنی
coil of rope بسته طناب
coagulum خون بسته
closed variation واریاسیون بسته
unopened بسته - بازنشده
finite universe جهان بسته
shut بسته شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com