English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
vessel یگان شناور
vessels یگان شناور
Search result with all words
power driven vessel یگان شناور موتوری
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
unitage یگان
Free of charge Gratis . Gratuitously . مفت ( را یگان )
unit یگان شمار
units یگان شمار
task unit یگان ماموریت
designator code کد معرف یگان
divisional officer فرمانده یگان
bel یگان سنجش صوت
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
ecological unit یگان بوم شناختی
port auxiliary service یگان خدمات بندری
units and tens یگان ودهگان احادوعشرات
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats شناور شدن شناور بودن
floated شناور شدن شناور بودن
float شناور شدن شناور بودن
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
buoyant شناور
drift ice یخ شناور
floating fundation پی شناور
floating bridge پل شناور
above water <adj.> شناور
floats شناور
float bridge پل شناور
free swimming شناور
afloat شناور
nectonic شناور
flying bridge پل شناور
bouyant foundation پی شناور
floaty شناور
on the float شناور
vessel شناور
pontoon پل شناور
float شناور
vessels شناور
pack ice یخ شناور
floating شناور
pontoons پل شناور
floated شناور
ballcock شناور
ballcocks شناور
barges تراده شناور
barged تراده شناور
drifting mine مین شناور
barge تراده شناور
bay پل رابط در پل شناور
dipping enamel لعاب شناور
float guage اشل شناور
float into position شناور شدن
floating audress نشانی شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
dipping varnish لاک شناور
carburetor float شناور کاربراتور
bouyant foundation پایه شناور
bayed پل رابط در پل شناور
adrift شناور مهارشده
bouyancy pump پمپ شناور
dipped electrode الکترود شناور
bays پل رابط در پل شناور
fluxed electrode الکترود شناور
baying پل رابط در پل شناور
float test ازمون شناور
float valve دریچه شناور
oil slicks نفت شناور
oil slick نفت شناور
zooplankton جانوران شناور
submersible pump پمپ شناور
submergible pump پمپ شناور
pontoon bridge پل شناور قایقی
plunger piston پیستون شناور
floating mine مین شناور
floating gyro ژایرو شناور
floating grid شبکه شناور
floating dock حوض شناور
floating charactep دخشه شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floater جسم شناور
float well چاه شناور
floating point با ممیز شناور
floating point ممیز شناور
plunge valve سوپاپ شناور
phytoplankton گیاهان شناور
nekton جانور شناور
natatores مرغان شناور
life bouy رهنمای شناور
levitative شناور در هوا
immersion thermometer دماسنج شناور
ice field یخزار یخ شناور
icebergs توده یخ شناور
booms دستگاه شناور
waft شناور ساختن
wafted شناور ساختن
buoys جسم شناور
wafting شناور ساختن
wafts شناور ساختن
buoy رهنمای شناور
floated شناور شدن
float شناور بودن
float شناور شدن
buoys راهنمای شناور در اب
booming دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
iceberg توده یخ شناور
floats شناور بودن
floe تخته یخ شناور
floats شناور شدن
plunger پیستون شناور
plungers پیستون شناور
floated شناور بودن
lifebuoy گوی شناور
lifebuoys گوی شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
boom دستگاه شناور
buoys شناور ساختن
buoys رهنمای شناور
pontoon اسکله شناور
pontoon طراده شناور
pontoons طراده شناور
buoying راهنمای شناور در اب
buoy راهنمای شناور در اب
buoying شناور ساختن
buoying جسم شناور
buoying رهنمای شناور
buoyed راهنمای شناور در اب
buoyed شناور ساختن
buoy شناور ساختن
buoyed جسم شناور
swims شناور شدن
buoyed رهنمای شناور
swim شناور شدن
buoy جسم شناور
pontoons اسکله شناور
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
light buoy راهنمای شناور چراغدار
natant شناور یامتحرک دراب
wrecks شناور غرق شده
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
poppers طعمه شناور ماهیگیری
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
plunge battery باتری با الکترد شناور
raft دسته الوار شناور بر اب
popper طعمه شناور ماهیگیری
wrecking شناور غرق شده
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating point rutine روال ممیز شناور
wreck شناور غرق شده
floating point representation نمایش با ممیز شناور
rafts دسته الوار شناور بر اب
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point number عدد با ممیز شناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
buoyant mine case جعبه مین شناور
watching mine مین شناور در سطح اب
float روی اب نگهداشتن شناور
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
floats روی اب نگهداشتن شناور
submersible غوطه ور شناور زیرابی
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
floated روی اب نگهداشتن شناور
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating drydock حوضچه شناور خشک
short scope buoy بویه شناور قائم
snagline mine مین با شاخک شناور
floating base پایگاه شناور دریایی
back float شناور شدن روی اب
bottom mine مین شناور عمقی
float شناور ساختن روی اب ایستادن
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
release sinker رها کننده مین شناور
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
drift جسم شناور برف باداورده
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
drifts جسم شناور برف باداورده
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
drifted جسم شناور برف باداورده
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
hovers پلکیدن شناور واویزان بودن
lily pad برگ شناور زنبق ابی
hovered پلکیدن شناور واویزان بودن
chess سطح شیب دار پل شناور
drifting جسم شناور برف باداورده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com