Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
point to point |
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند |
|
|
Other Matches |
|
interface |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
interfaces |
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط |
connect |
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی |
connects |
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی |
mesh |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
meshes |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
meshing |
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است |
head |
وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی |
gateways |
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند |
gateway |
اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دوشبکه ارتباطی متفاوت ومجزا را به هم وصل میکند |
landline |
خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند |
local area network |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
Cambridge ring |
استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد |
locals |
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین |
local |
اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین |
lan |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
synchronous |
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود |
aright |
مستقیم مستقیما |
bridge |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridges |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridged |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
wiring |
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند |
naming services |
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9 |
basic |
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است |
basics |
روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است |
daisy chain |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
deictic |
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده |
channels |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channel |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channeled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channelled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channeling |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
PPP |
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون |
networking |
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف |
main |
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند |
connector |
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند |
machines |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
machined |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
machine |
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند |
networks |
شبکه ارتباطی |
network |
شبکه ارتباطی |
communication network |
شبکه ارتباطی |
congestion |
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد |
daisy chain |
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر |
path |
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری |
paths |
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری |
gateways |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
gateway |
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد |
electronic |
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه |
e mail |
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه |
one level address |
آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد |
direct connect modem |
مدم اتصال مستقیم |
long haul network |
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی |
breakers |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
breaker |
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند |
absolute address |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیله ای دستیابی دارد |
AI |
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند |
link |
مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله |
tested |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
tests |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
saturation |
آزمایش شبکه ارتباطی , با ارسال حجم بزرگ داده وپیام روی آن |
test |
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن |
actual address |
آدرس ذخیره سازی کامپیوتری که مستقیما و بدون هر گونه تغییری به یک محل یا وسیله دستیابی دارد |
switching |
نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند |
commonest |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
commoners |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
common |
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود |
handshaking |
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال |
networks |
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند |
network |
شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند |
T connector |
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند |
ring |
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند |
PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
fractional T |
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند |
topology |
توپولوژی شبکه که تمام وسایل به یک کابل و به hub مرکزی وصل هستند |
grid terminal |
اتصال شبکه |
network circuit |
اتصال شبکه |
grid clip |
اتصال شبکه |
grid cap |
اتصال شبکه |
invert |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverts |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
inverting |
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند |
mains unit |
واحد اتصال شبکه |
workgroup |
گروه کوچک کاربران که روی یک پروژه کار می کنند یا به یک شبکه محل وصل هستند |
contention |
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود |
handshakes |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
contentions |
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود |
handshake |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
chooser |
امکانی در سیستم عامل Apple Macintosh که در آن کابر میتواند نوع چاپگر ها شبکه و سایر وسایل جانبی متصل را انتخاب کند |
node |
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه |
ready for cinnection to the mains |
اماده جهت اتصال به شبکه |
nodes |
نقط ه اتصال در یک ساختار یا شبکه |
network |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
point to point |
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون |
networks |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
synchronised |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronises |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronising |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronize |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
synchronizes |
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند |
concentrator |
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است |
topology |
روش اتصال عناصر مختلف شبکه |
nexus |
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه |
switch gear |
وسیله اتصال |
connector |
وسیله اتصال |
copulas |
وسیله اتصال |
copula |
وسیله اتصال |
logical |
مجموعه پروتکل IBM که امکان ارتباط در شبکه SNA فراهم میکند. W,W,LU حاوی کنترل بخش هستند |
plotters |
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند |
plotter |
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند |
linkup |
وسیله اتصال پیوندگاه |
shackled |
وسیله اتصال قپانی |
linkage |
اتصال وسیله ارتباط |
linkages |
اتصال وسیله ارتباط |
shackling |
وسیله اتصال قپانی |
connector |
وسیله اتصال دهنده |
shackle |
وسیله اتصال قپانی |
shackles |
وسیله اتصال قپانی |
radial transfer |
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند. |
fusion welding |
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند |
isolation |
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود |
semaphore |
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند |
punch down block |
وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP |
invalid |
شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست |
invalids |
شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست |
segments |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
segment |
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge |
earth |
اتصال وسیله الکتریکی به زمین |
earths |
اتصال وسیله الکتریکی به زمین |
transfers |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transfer |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transferring |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
channeled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channels |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channelled |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channel |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channeling |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
server |
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند |
multistation access unit |
buH مرکزی برای اتصال کابلهای شبکه Token Ring |
AUI connector |
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه |
computer interface unit |
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر |
gooseneck |
وسیله اتصال تیر بادبان به دکل |
addresses |
شماره یکتای یک وسیله در شبکه |
address |
شماره یکتای یک وسیله در شبکه |
addressed |
شماره یکتای یک وسیله در شبکه |
brouter |
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند |
networking |
نرم افزاری که اتصال بین برنامه کاربر و شبکه برقرار میکند |
coupler |
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی |
gender changer |
وسیله تغییر اتصال مادگی به نری و برعکس |
sex changer |
وسیله مبدل اتصال نری به مادگی و برعکس |
backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
backbone |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
outputs |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
output |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
poll |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
polls |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
polled |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
bused |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
buses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bus |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussed |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
outlets |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
connector |
در یک شبکه FDDI وسیلهای که روی یک تابلو نصب میشود ویک اتصال است |
outlet |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
adapter |
وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد |
mine mooring |
اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
branches |
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند |
branch |
خط ی که یک یا چند وسیله را به شبکه اصلی وصل میکند |
flattest |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
flat |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
maps |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
map |
با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند |
slip |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slips |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
slipped |
روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن |
s 00 bus |
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی |
peered |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
peering |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
peer |
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند |
ren |
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد |
hand-held |
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند |
remotest |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remoter |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remote |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
fusible link |
اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند |
intermediate |
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند |
ringer equivalence number |
شمارهای که باریک وسیله روی شبکه تلفن را مشخص میکند |
beacon |
سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود |
beacons |
سیگنالهایی که پیامی توسط یک وسیله خراب در شبکه ارسال میشود |
dma |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
i/o |
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند |