English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
labelling 1-برچسب گذاری روی چیزی . 2-چاپ برچسبها
Other Matches
coding کد گذاری چیزی
tag sort مرتب سازی برچسب جورسازی برچسب
marks علامت گذاری روی چیزی
mark علامت گذاری روی چیزی
tickets برچسب برچسب زدن به
ticket برچسب برچسب زدن به
residential investments سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
tag برچسب
labeling برچسب
labelled برچسب
labels برچسب
adhesive label برچسب
brands برچسب
branding برچسب
banderol برچسب
banderole برچسب
brand برچسب
volumes برچسب
volume برچسب
quasi- برچسب
self-adhesive labels برچسب
label برچسب
lable برچسب
stigmas برچسب
stigma برچسب
tags برچسب
tape label برچسب نوار
tally plate برچسب تست
labels برچسب زدن
tally plate برچسب ازمایش
file label برچسب فایل
statement label برچسب جمله
label record مدرک برچسب
tag file فایل برچسب
labelling برچسب زنی
external label برچسب خارجی
label برچسب زدن
tag برچسب زدن
book plate برچسب کتاب
header label برچسب سرامد
statement label برچسب حکم
tags برچسب زدن
book plates برچسب کتاب
lable برچسب زدن
tag file پرونده برچسب
bale breaker برچسب عدل
label prefix پیشوند برچسب
volume label برچسب حجم
volume label برچسب دیسک
labeled برچسب دار
labelled برچسب زدن
bookplate برچسب کتاب
file label برچسب پرونده
lablling برچسب زنی
lable paper کاغذ برچسب
labeling برچسب زدن
lable record رکورد برچسب
undefined label برچسب تعریف نشده
trailer label برچسب پشت بند
price tag برچسب قیمت کالا
tallies جای چوبخط برچسب
repeating label برچسب یا مطلب مکرر
string برچسب مشخصات یک رشته
labeled file پرونده برچسب دار
tallied جای چوبخط برچسب
data set label برچسب مجموعه داده ها
volume table of constants جدول برچسب محتویات
tally جای چوبخط برچسب
tallying جای چوبخط برچسب
tag برچسب زدن بدنبال اوردن
programmed label برچسب برنامه ریزی شده
labels چاپ آدرسهای روی برچسب
label چاپ آدرسهای روی برچسب
labelled چاپ آدرسهای روی برچسب
labeling چاپ آدرسهای روی برچسب
tags برچسب زدن بدنبال اوردن
docket لیست محتوای بسته بندی برچسب
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
format با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
dockets لیست محتوای بسته بندی برچسب
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
docketing لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed لیست محتوای بسته بندی برچسب
formats با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب
vtoc فهرست راهنما جدول برچسب محتویات
public روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
label موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labels موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labelled موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
labeling موضوع داده در رکورد که حاوی برچسب است
symbolically نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
symbolic نامی که برای برچسب متغیر یا محلی به کار رود
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
to concern something مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
definitions یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
operand عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
definition یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
Best before: تا این تاریخ مصرف شود : [برچسب روی کالاهای فاسد شدنی]
stationery شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
to watch something مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
literal دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن
wordprocessing استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
transistor هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
transistors هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector
text پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
texts پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
macro استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
scanners وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
scanner وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری
to stop somebody or something کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
relevance 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
enclose احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
pushes فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushed فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
push فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replacing برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queried پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queries پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replace برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something [for something] قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ]
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
controlling مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
covet میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
establishes 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
coveting میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controls مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
establishing 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
covets میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to hang over anything سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
establish 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
correction صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
to pass by any thing از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
to regard somebody [something] as something کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن
appreciated بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
rates ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciate بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
appreciating بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
think nothing of something <idiom> فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
appreciates بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن
label اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labels اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labelled اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
labeling اتیکت چسباندن برچسب زدن علامت زدن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
fence [around / between something] حصار [دور چیزی] [بین چیزی]
fence [around / between something] نرده [دور چیزی] [بین چیزی]
to give up [to waste] something ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
to wish for something ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
screw up <idiom> زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی
changing استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
see about (something) <idiom> دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
changes استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
changed استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
change استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر
to portray somebody [something] نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
lineation خط گذاری
coding کد گذاری
indention تو گذاری
costing هزینه گذاری
investing سرمایه گذاری
invests سرمایه گذاری
policy-making سیاست گذاری
policy making سیاست گذاری
coronations تاج گذاری
numbering شماره گذاری
mining مین گذاری
casing لوله گذاری
pricing قیمت گذاری
casings لوله گذاری
costing قیمت گذاری
sanding ماسه گذاری
prefixture جلو گذاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com