Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (40 milliseconds)
English
Persian
attach
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
Other Matches
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
client
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
clients
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
inverts
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
invert
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
AUI connector
اتصال D برای متصل کردن کابلهای انترنت به آداپتور شبکه
internetwork
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
directories
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
backbone
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
backbones
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود
faxing
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
fax
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
server
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
databases
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
database
نرم افزار مدیریت پایگاه داده که روی کامپیوتر سرور شبکه اجرا میشود و در یک سیستم Client / Server استفاده میشود. کاربر با نرم افزار مشتری کار میکند که دادهای که ازنرم افزار سرور بازیابی شده است فرمت میکند و نمایش میدهد
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
logs
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
log
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
remote
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remoter
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remotest
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
Apple filing protocol
روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
joined
متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
joins
متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
join
متصل کردن یا وصل کردن چندین چیز مهم
Novell
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
connect
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connects
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
globally
1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global
1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
meshing
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mesh
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
meshes
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
compacted
فشرده کردن بهم متصل کردن
compacting
فشرده کردن بهم متصل کردن
compacts
فشرده کردن بهم متصل کردن
compact
فشرده کردن بهم متصل کردن
shared
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
share
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
shares
که توسط کاربران متعدد متصل به شبکه قابل دستیابی است
ring
نوعی شبکه که هر ترمینال آن در حلقه یکی پس از دیگری متصل هستند
ApacheÔ HTTPD
معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد
dog down
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
connector
در یک شبکه FDDI وسیلهای متصل کننده درانتهای فیبرنوری یا کابل مسی
point to point
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
conferencing
بحث بین کاربران راه دور با استفاده از کامپیوترهای متصل به هم با مودم یا شبکه
back end server
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
bound
خیز محدود کردن مقید کردن بستن
PPP
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
grates
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
log
کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
logs
کامپیوتری که مشخصات کاربر و داده کلمه رمز را بررسی میکند با پایگاه داده کاربر تا امکان اتصال به شبکه یا سرور را بدهد
pans
متصل کردن
joggle
متصل کردن
joggles
متصل کردن
applying
متصل کردن
colligate
متصل کردن
joins
متصل کردن
joggling
متصل کردن
pan-
متصل کردن
connects
متصل کردن
connect
متصل کردن
link
متصل کردن
join
متصل کردن
tie down
متصل کردن
pan
متصل کردن
applies
متصل کردن
joggled
متصل کردن
adjoins
متصل کردن
adjoin
متصل کردن
joined
متصل کردن
apply
متصل کردن
adjoined
متصل کردن
hailed
اعلام ورود کردن
hail
اعلام ورود کردن
hailing
اعلام ورود کردن
hails
اعلام ورود کردن
patch
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
patches
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند
pinned
متصل کردن به گیرافتادن
enjoins
بهم متصل کردن
pinning
متصل کردن به گیرافتادن
enjoined
بهم متصل کردن
catenate
پیوستن متصل کردن
tie in
<idiom>
به چیزدیگری متصل کردن
enjoining
بهم متصل کردن
enjoin
بهم متصل کردن
splice
باهم متصل کردن
splicing
باهم متصل کردن
splices
باهم متصل کردن
spliced
باهم متصل کردن
pin
متصل کردن به گیرافتادن
to announce one's arrival
ورود خود را اعلام کردن
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
chooser
امکانی در سیستم عامل Apple Macintosh که در آن کابر میتواند نوع چاپگر ها شبکه و سایر وسایل جانبی متصل را انتخاب کند
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
to plug
متصل کردن
[الکترونیک یا مهندسی برق]
dowel
بامیخ پرچ بهم متصل کردن
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
dual
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
bow line
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
advanced
پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
bindings
صحافی کردن به هم بستن
binding
صحافی کردن به هم بستن
assess
تعیین کردن بستن
astringe
جمع کردن بستن
steek
بستن سجاف کردن
assesses
تعیین کردن بستن
shut off
قطع کردن بستن
block
بستن مسدود کردن
assessing
تعیین کردن بستن
turn off
<idiom>
بستن ،خاموش کردن
blocks
بستن مسدود کردن
blocked
بستن مسدود کردن
assessed
تعیین کردن بستن
assume
بخود بستن وانمود کردن
stipulates
پیمان بستن تصریح کردن
string
مربی خم کردن کمان و بستن زه
assumes
بخود بستن وانمود کردن
stamps
نقش بستن منقوش کردن
decamp
رخت بر بستن کوچ کردن
to bar apatn
بستن و مسدود کردن راه
decamped
رخت بر بستن کوچ کردن
wattle
نرده گذاری کردن بستن
decamps
رخت بر بستن کوچ کردن
seal
مهر و موم کردن بستن
seals
مهر و موم کردن بستن
stipulating
پیمان بستن تصریح کردن
decamping
رخت بر بستن کوچ کردن
stamp
نقش بستن منقوش کردن
stipulate
پیمان بستن تصریح کردن
cincture
احاطه کردن کمرچیزی را بستن
feigns
بخود بستن جعل کردن
feign
بخود بستن جعل کردن
to lay on
بستن مالیات تحمیل کردن
pretend
بخود بستن دعوی کردن
To turn the tap on (off).
شیر آب را باز کردن ( بستن )
to form a notion
اندیشه کردن خیال بستن
arrogate
غصب کردن بخود بستن
pretends
بخود بستن دعوی کردن
pretending
بخود بستن دعوی کردن
PID
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
trussed
بهم بستن بادبان را جمع کردن
seel
چشم خود را بستن کور کردن
set
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
sets
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
truss
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trusses
بهم بستن بادبان را جمع کردن
levying
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
levies
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
lace
بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
levied
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gags
پوزه بند بستن محدود کردن
gagging
پوزه بند بستن محدود کردن
gagged
پوزه بند بستن محدود کردن
trussing
بهم بستن بادبان را جمع کردن
laces
بندکفش را بستن یراق دوزی کردن
levy
مالیات بستن بر جمع اوری کردن
gag
پوزه بند بستن محدود کردن
setting up
بستن درجه به سلاح تنظیم کردن
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
APPC
پروتکلهای IBM که امکان ارتباط peer-to-peer بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA را میدهد که به پروتکلهای LU هم معروف است
buckles
باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckled
باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
buckle
باسگک بستن دست وپنجه نرم کردن
to occlude
بستن
[جلو چیزی راگرفتن ]
[مسدود کردن]
lacevi
بستن با بند سفت کردن حاشیه دارکردن
shut off
<idiom>
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
reticulate
شبکه کردن مشبک
grid current limiting
محدود کردن جریان شبکه
sorting network
شبکه مرتب کردن داده ها
mesh
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshing
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
meshes
شبکه تور مانند یا مشبک کردن
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
racking
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com