English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (27 milliseconds)
English Persian
intelligence 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
Other Matches
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
automatic توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatics توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
robustness توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
autos توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
adaptive channel allocation توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
electronic توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
interoperability توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
reliability [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
multitasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
targetted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targets حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
target حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targetting حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
targeted حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
autos توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
degradation کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
nanocomputer کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
get to <idiom> توانایی داشتن برای
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
potential <adj.> [توانایی برای انجام کاری]
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
potential توانایی انرژی برای کار کردن
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
computing میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
fault توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
faults توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
stability توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
to prove oneself نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
images توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
resolving power اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
autos توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
compatibility توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
flexibility توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
compile برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiled برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
run duration خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
run duration مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
processor سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
dual سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
execute دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executing دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
breaks عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
executed دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
executes دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه
influences توانایی
influenced توانایی
puissance توانایی
able-bodied توانایی
qualification توانایی
powers توانایی
influence توانایی
reaching توانایی
influencing توانایی
energies توانایی
strenght توانایی
might توانایی
credential توانایی
potentialities توانایی
expertise توانایی
energy توانایی
competence توانایی
reaches توانایی
reached توانایی
authority توانایی
potentiality توانایی
powered توانایی
power توانایی
powering توانایی
potently با توانایی
potence توانایی
faculty توانایی
faculties توانایی
ably با توانایی
abilities توانایی
reach توانایی
ability توانایی
means توانایی
capability توانایی
skill توانایی
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
pc write IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
modes وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
dry run اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
capacity توانایی کار
special ability توانایی اختصاصی
spatial ability توانایی فضایی
have (something) going for one <idiom> توانایی داشتن
mental ability توانایی ذهنی
authority توانایی اجازه
sentience توانایی حسی
capacities توانایی گنجایش
capacities صلاحیت توانایی
capacities توانایی کار
capability توانایی مقدورات
energies توانایی کار
energy توانایی کار
working capacity توانایی کار
general ability توانایی عمومی
reasoning ability توانایی استدلال
if possible در صورت توانایی
potency توانایی نیرومندی
capacity صلاحیت توانایی
risibility توانایی خندیدن
capacity توانایی گنجایش
ability test آزمون توانایی
strengths قوه توانایی
non ability عدم توانایی
vim انرژی توانایی
to the best of ones ability بامنتهای توانایی
convertibility توانایی تغییر
verbal ability توانایی کلامی
feasibility توانایی انجام
numerical ability توانایی عددی
strength قوه توانایی
powerlessly با عدم توانایی
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
tests اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
tested اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
Autocue دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد
foregrounding اجرای کارهای با حق تقدم بالا برای برنامه ها در سیستم عامل چند منظوره
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
nondeletable عدم توانایی حذف
almightiness توانایی برهمه چیز
capable توانایی انجام کاری
starting power توانایی راه اندازی
nonscrollable عدم توانایی انتقال
solvency توانایی پرداخت بدهی
one-upmanship <idiom> توانایی سر بودن از دیگران
authority توانایی انجام کاری
absorptive توانایی مکش یا جذب
(have) what it takes <idiom> توانایی انجام کار
psi ability توانایی فرا روانی
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com