Dictiornary-Farsi | A week from today | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 69 (5 milliseconds)

English	Persian
A week from today	هفت روز پس از امروز


Other Matches

today	امروز
So what's today?	امروز چه خبر [تازه ای] است؟ [اصطلاح روزمره]
I need them today.	من آنها را امروز میخواهم.
week	هفته
a week	یک هفته
per week	هر هفته
A whole week	یک هفته تمام
She comes here at least once a week .	دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
for a week	برای یک هفته
this d. a week	یک هفته از امروز
next week	هفته گذشته
last week	هفته گذشته
week	هفت روز
What do you feel like having today?	امروز تو به چه اشتها داری؟
I am very busy today .	امروز خیلی کار دارم
I weighed myself today .	امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
He was not supposed to come today .	قرارنبود امروز بیاید
I'll be at home today .	امروز منزل خواهم بود
Does it have to be today (of all days)?	این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
today of all days	از همه روزها امروز [باید باشد]
today of all days	مخصوصا امروز
Today I took laxatives.	امروز مسهل خورده ام.
She was off hand with me today.	امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
i have no work today	امروز کاری ندارم
She is week and wet.	آدم شل و ولی است
week day	روز معمولی هفته
week end	اخر هفته
write me every week	هر هفته برای من نامه بنویسید
rag week	هفتهایکهدرآنبرایامورخیریهپولجمعمیکنند
What is the price per week?	قیمت برای یک هفته چقدر است؟
What's the charge per week?	اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
Holy Week	هفتهی مقدس
at least four times a week	کم کمش چهار بار در هفته
tomorrow week	هشت روز دیگر
gang week	هفتهای سه روزدران بمصلامیروندومناجات جمعی میخوانند
inside of a week	کمتر از یک هفته
inside of a week	در یک هفته کمتر
passion week	هفته مصیبت
work week	کارهفته
what day of the week is it?	امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
passion week	هفته پیش از رستاخیز مسیح
to morrow week	از فردا یک هفته
It is foul weather today .	امروز هوا خیلی گند است
This is important, not only today, but also and especially for the future.	این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
My voice is not clear today.	صدایم امروز صاف نیست
Today is my lucky day.	امروز روز خوش بیاری من است
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .	کار امروز را به فردا نیانداز
Have you had a blowle movement today ?	شکمتان امروز کار کرده ؟
It is a cool day today.	امروز هوا خنک کرده است
I am in an exuberant mood today .	امروز خیلی کیفم کوک است
I am in a good mood today.	حالش بهم خورد
Today me, tomarrow thee. <proverb>	امروز من,فردا تو .
She wont show up today.	امروز پیدایش نمی شود
I had my car broken into last week.	هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
Every day of the week but Sundays.	همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
one anxious week of waiting	یک هفته انتظار با نگرانی
We stayed at the seaside for one week .	یک هفته کنا ردریا ماندیم
Never put off till tomorrow what maybe done today. <proverb>	آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
Can I go earlier today, just as a special exception?	اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .	کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
We had a nice long walk today.	امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
I dont feel like work today.	جویای حال ( احوال ) کسی شدن
never put off till tomorrow what may be done today <proverb>	کار امروز به فردا مفکن
We wI'll be notified(informed)of the results today.	امروز جواب کار معلوم می شود
Today's weather is mild by comparison.	در مقایسه هوای امروز ملایم است.
Trade ( business ) is slack this week .	این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.	هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work!	من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد!