Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
As I see . In my view ( option) .
به نظرمن ( درنظرمن )
Other Matches
option
اختیار خریدیا فروش
option
اختیار معامله
option
حق باشگاه در تمدید قرارداد
option
خیار
option
حق انتخاب
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option
اختیار
option
شق انتخاب شده
option
گزینه
option
انتخاب
option
خصیصه اختیاری
option
ازادی
option
افهار میل
co option
پذیرفتن بعنوان همکار
option
خیارات
zero option
پیشنهادیکهدرآنیکطرفتنهادرصورتیسلاحهایهستهایراازبینخواهدبردکهطرفدیگرنیزچنینکند
option
ترجیح
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
option
عملی که انتخاب میشود
call option
خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
option dealing
سفته بازی روی ترقی سهام
option dealing
معاملات اختیاری
option dealer
واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
duble option
خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
option of defect
خیار عیب
make option
جعل خیار
lock option
اختیار کاربرد قفل
local option
اختیار تعیین چیزی درمحل
local option
اختیار تعیین محل معینی
seller's option
انتخاب فروشنده
option of deception
خیار غبن
call option
خرید به شرط خیار
option of fraud
خیار تدلیس
expire of option
انقضاء خیار
expire of option
انقضاء مدت خیار
option of conditions
خیار شرط
option of condition
خیار شرط
option of animals
خیار حیوان
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
default option
انتخاب قرار دادی
soft option
انتخابآسانترینراه
option of trickery
خیار تدلیس
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
to make one's option
اختیار کردن
seller's option
option
seller's option
اختیار فروشنده
put option
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
play out one's option
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
option of inspection
خیار رویت
option of loss
خیار غبن
contingency option program
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
seller's option to duble
از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
seller's option to duble
خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
buyer's option to duble
مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
buyer's option to duble
خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
option of unfulfilled conditions
خیار تخلف شرط
option of incorrect description
خیار تخلف وصف
option of meeting place
خیار مجلس
option of delayed payment of the price
خیار تاخیر ثمن
option of sales unfulfilled in part
خیار تبعض صفقه
option of contract invalid in part
خیار تبعیض صفقه
view
منظره
on view
در معرض نمایش
view
نظر
view
نما
view
دید
view
نگاه
he took a different view
نظریه دیگری اتخاذ کرد
view
چشم انداز
in view of
نظر به
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
view from above
منظرهبالایی
outside view
منظره خارجی
to have in view
در نظر داشتن
view
نما
with a view to
به منظور
with a view to
از لحاظ
with a view to
از نظر برای
with the view of
به منظور
with the view of
از لحاظ
with the view of
از نظر برای
outside view
نمای خارجی
he took a different view
نظردیگری پیداکرد
view
نظر
view
نقطه نظر
view
نیمرخ
view
جستجوی چیزی , به ویژه آنچه روی صفحه نمایش داده شده است
to the view
اشکارا
view
نمایش
view
بازدیدکردن
view
منظور
view
نظریه
view
دیدگاه
view
از نظرگذراندن
view
دیدن
view
چشم انداز قضاوت
view
دید
view
نظریه عقیده
view
منظره
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
view favourably
با نظر مساعد نگریستن
these two view are polesapart
این نظریه یک دنیاباهم فرق دارند
they view it favourably
بانظرمساعد به ان مینگرند
three view drawing
رسم فنی با سه نما
top view
نمای فوقانی
to burst upon the view
ناگهان به چشم عموم پدیدارشدن
to pass one's view
از نظرگذشتن
to interrupt a view
جلو منظرهای را گرفتن
view finder
ویزر
posterior view
نمایپشتیبدن
world view
جهان بینی
Do you have a room with a better view?
آیا اتاقی با چشم انداز بهتر دارید؟
to have a different view of
[ opinion about]
something
در باره موضوی عقیده دیگری داشتن
what's your view
[of it]
[or opinion
[on it]
]
?
و نظر شما
[در آن مورد]
چیست ؟
city view
نمای شهر
view type
نوع نما
retrospective view
[on]
پس نگری
[به]
take a dim view of
<idiom>
مخالف بودن
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
She was fascinated by the view.
غرق تماشای منظره بود
anterior view
شکلمقدماتی
dorsal view
منظرهپشتی
exterior view
منظرهبیرونی
general view
نگاهکلی
rear view
منظرهپشتتراکتور
view camera
دوربیننما
retrospective view
[on]
نگاه به گذشته
half view
نیم نما
exploded view
منظره شکافته شده مدل بریده
exploded view
منظره بریده
detail view
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
close up view
نمای کلوزاپ
birds view
چشم اندازهوایی
auxiliary view
نمای کمکی
angle of view
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
point of view
دید
points of view
لحاظ
points of view
دید
exploded view
شرحی از یک ساختمان جامد
field of view
میدان دید
in the public view
در ملاء عام
full view
نمای روبرو
in view of the fact that
نظر به اینکه
isometric view
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
keping with one's view
مطابق نظرکسی بودن
full view
نمای تمام رخ
front view
پیشانی
front view
جبهه
maxwellian view
نظریه ماکسولی
maxwellian view
نگرش ماکسولی دید ماکسولی
front view
نمای جلویی
field of view
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field of view
منظره
points of view
نظریه
side view
نمای جنبی
panoramic view
منظره پهنه نما
partial view
نمای جزیی
plan view
دید از بالا
plan view
نمای بالا
plan view
نقشه کف
point of view
نظریه
sectional view
نمای برشی
point of view
دیدگاه
front view
نمای جلو
point of view
نقطه نظر
side view
نیمرخ
side view
از پهلو
side view
نمای جانبی
point of view
لحاظ
side view
نمای پهلویی
points of view
نقطه نظر
points of view
دیدگاه
How do you predict(view)the situation?
اوضاع را چگونه می بینی ؟
rear-view mirror
آیینهی جلو
rear-view mirror
آیینهی عقبنما
rear-view mirrors
آیینهی پسنما
rear-view mirrors
آیینهی عقبنما
rear-view mirror
آیینهی پسنما
rear-view mirrors
آیینهی جلو
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
with this end in mind
[view]
<idiom>
با این هدف در ذهن
[نظر]
[اصطلاح]
bird's eye view
دید کلی
bird's eye view
نظر اجمالی
personal computer (view from above)
کامپیوترشخصی
To view something approvingly ( favourably ) .
چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
we camw in view of that house
د رچشم رس ان خانه واقع شدیم
bird's eye view
منظرهای که از بلندی دیده میشود
bird's eye view
دورنما
bird's eye view
چشمانداز
trail-view mirror
آینهبغلتریلی
to be of
[or share]
the same view
[or opinion]
هم عقیده بودن
bird's eye view
منظرهی هوایی
I hope it serves ( answerew ) your purpose ( meets your view ) .
امید وارم نظرتان را تأمین کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com