English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
Other Matches
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter espionage ضد جاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
espionage جاسوسی
industrial espionage جاسوسی در صنعت
industrial espionage جاسوسی صنعتی
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
operations نحوه استفاده ازدستگاهها
f.of operations حوزه عملیات
operations عملیات
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
air operations میز ردنگاری هوایی
airmobile operations عملیات هوارو
air operations عملیات هوایی
maritime operations عملیات دریایی یا ناوگانی
operations personal پرسنل عملیات
Military operations. عملیات نظامی
logical operations عملیات منطقی
concept of operations تدبیر عملیات
joint operations عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
flight operations عملیات پرواز
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
combat operations مرکز عملیات رزمی
clearing operations عملیات پاک کردن مین
clearing operations عملیات مین روبی
chemical operations عملیات شیمیایی
building operations عملیات ساختمانی
continuity of operations مداومت عملیات
continuity of operations تسلسل عملیات
formal operations عملیات صوری
covert operations عملیات مخفی
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of operations پایگاه عملیات
covert operations عملیات پنهانی
concept of operations روش اجرای عملیات
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
concrete operations عملیات عینی
night operations عملیات شبانه
deputy for operations معاونت عملیات
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
operations room اتاق عملیات
operations room centre combatinformation: syn
stability operations عملیات ارام سازی
denial operations عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
over the beach operations عملیات ساحلی
over the beach operations عملیات کرانهای
denial operations عملیات ممانعتی
theater of operations صحنه عملیات
stability operations عملیات تامین ثبات داخلی
terminal operations عملیات اسکلهای
terminal operations عملیات بارانداز
operations code کد عملیاتی
operations code رمز عملیاتی
operations analysis تجزیه و تحلیل عملیات
operations detachment قسمت مسئول عملیات
operations detachment عنصرعملیات رسد عملیات
psychological operations عملیات روانی
operations research تحقیقات از نظر کار و عملیات یک قسمت یا دستگاه
operations research تحقیق در عملیات
radiological operations عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
the four basic arithmetic operations چهار عمل اصلی [ریاضی]
black market operations عملیات بازار سیاه
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
air area operations عملیات منطقه هوایی
open market operations عملیات بازار ازاد
joint amphibious operations عملیات مشترک اب خاکی
data transfer operations عملیات انتقال داده
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
aerospace projection operations بالای منطقه عملیات
air ground operations عملیات مشترک زمینی وهوایی
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
assistant chief of staff, g (operations رکن سوم اداره سوم
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
outside counter روریهمعکوس
over the counter خارج از بورس فروخته شده
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter شمارشگر
counter مقابله کردن
counter ضربت زدن ضد
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter عقربه شمارش
counter پیشخان
counter پیشخوان
counter باجه
counter گیشه
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter بالعکس
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter پیشخوان باجه
counter بساط
counter شمارنده
counter ضربت متقابل
counter درجهت مخالف
counter درروبرو
counter معکوس
counter ضد
counter متقابل
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter باجه تلاقی کردن
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter شمارگر
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter حمله
counter کنتور
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
frequency counter شمارنده فرکانس
pulse counter ضربه شمار
program counter شمارنده برنامه
photon counter شمارگر فوتونی
location counter مکان شمار
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
modulo n counter شمارنده به پیمانه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
line counter شمارنده سطر
loop counter شمارنده حلقه
pulse counter پالس شمار
program counter شمارشگربرنامه
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter-lath تخته سقف
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
row counter رجشمار
information counter جایگاهاطلاعات
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-change نقش شطرنجی
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
step counter گام شمار
speed counter کنتورسرعت
speed counter شمارشگر عده دور
sequence counter ترتیب شمار
ring counter شمارنده حلقهای
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure پادکار
counter-measure پیشگیری
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
counter-measures پیشگیری
counter-measures پادکار
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
repeat counter شمارنده تکرار
counter intelligence ضداطلاعات
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter credit اعتبار متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter current جریان متقابل
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire اتش متقابل
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com