English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
English Persian
Egyptian hall سرسرا
Egyptian hall [اتاق عمومی مستطیل شکل]
Other Matches
egyptian مصری
egyptian architecture معماری مصری
egyptian willow بید مشک
Egyptian gorge ابزار گچ بری مصری
Egyptian architecture معماری مصری
Egyptian triangle [سه، چهار یا پنج گوش]
Egyptian cotton پنبه مصری
egyptian privet حنا
Egyptian reed pen نشانگرمصری
hall اتاق بزرگ دالان
hall تالار
hall عمارت
hall سرسرا
arrival hall سالن ورود
departure hall سالن ترک کردن
hall of residence خوابگاهیااتاقمتعلقبهدانشگاه
reception hall قسمتپذیرش
prayer hall قسمتنمازخواندن
machine hall راهرویماشین
hypostyle hall [اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
cloth-hall محل داد و ستد
cyzicene hall [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
arrival hall سالن ورود
hall-church [کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
hall-house تالار باز
The hall has three exits. سالن دارای سه خروجی است.
cloth-hall بازار
City Hall بلدیه
City Hall شهرداری
hall effect یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
hall effect اثر هال پدیده هال
guild hall عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
freemasons hall فراموش خانه
town hall عمارت شهرداری
music hall سالن موسیقی
music hall اطاق ساز ورقص
town hall تالار انجمن شهر
town hall کاخ شهرداری
hall effect شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
hall mark نشان عیارکه ازطرف
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
City Hall ساختمان شهرداری
white hall هیئت حاکمه انگلیس
to hall over the couls سرزنش یا توبیخ کردن
mess hall سالن غذا خوری سرباز خانه
mass hall سالن غذاخوری
mass hall سالن نهارخوری
judgement hall دادگاه
hiring hall اژانس یا سازمان کاریابی
town hall تالار شهرداری یا فرمانداری
the hall seats one thousand تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com