Dictiornary-Farsi | Everyone retired early that night. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Everyone retired early that night.	در آن شب همه زود رفتند بخوابند .


Other Matches

Far into the night . Into the early hours.	تا دم دمهای صبح
early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise <proverb>	سحرخیز باش تا کامروا باشی
Early to bed and early to rise . <proverb>	زود بخواب و زود بر خیز .
retired	بازنشسته
retired	مربوط به بازنشستگی
retired pay	حقوق بازنشستگی
retired ness	بازنشستگی
retired ness	کناره گیری
retired draft	لاشه برات
early	در ابتدا
early as possible	هرچه زودتر
early	در اوایل
early	اولیه
early	مربوط به قدیم عتیق
early	بزودی
early	زود
early finish	زودترین زمان ختم یک فعالیت
early time	زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
early riser	ادم سحرخیز
early bird	ادم سحرخیز
early weaning	از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
early spring	سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
early foot	سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
early fruit	میوه پیش رس یا زودرس
early in the morning	صبح زود
early rise	زودخیز
early resupply	تجدیداماد در حین عملیات
early resupply	تجدید اماد به موقع
early poets	شعرای پیشین
early peaches	هلوی پیش رس یازودرس
early rise	سخرخیز
early maturing	زودرس
early start	زودترین زمان شروع یک فعالیت
early in the year	دراوایل سال
early rising	زود خیزی
We set off early for ...	ما [صبح ] زود به ... رهسپار شدیم.
keep early hours	زود خوابیدن و زود برخاستن
Early in the morning.	صبح زود
He is an early riser.	صبحها زود ازخواب بلند می شود ( سحر خیز است )
i was up early this morning	امروزصبح زود بیدار شدم
early rising	سحرخیزی
early-warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early-warning	اعلام خطر کردن
early answer	پاسخ زود
early warning	اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
an early visit	دیدنی بموقع
as early aspossible	هر چه بیشتر
early warning	اعلام خطر کردن
as early aspossible	هر چه زودتر
to make an early start	زودرهسپار شدن
to make an early start	زود حرکت کردن
For petes sake , come early .	با لا غیرتا" زود بیا
early token release	در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
early German history	تاریخ ابتدایی آلمان
I am leaving early in the morning.	من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
The early bird gets the worm. <proverb>	سحر خیز باش تا کامروا باشی.
practice of early rising	مشق یا عادت سحر خیزی
currency of early islam	درهم
airborne early warning	راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
airborne early warning	اعلام خطر هوابرد
Early Christian architecture	سبک معماری دوران مسیحیت
early event time	زودترین زمان وقوع یک واقعه
early infantile autism	در خودماندگی طفولیت
to keep early Šor good Šhours	زود خوابیدن وزود برخاستن
early bird catches the worm <idiom>	هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
I must make an early morning start.	باید صبح زود راه بیافتم ( حرکت کنم )
the early bird catches the worm <proverb>	کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
to skive off early [British English]	با عجله و پنهانی [جایی را] ترک کردن
first night	گشایش شب
night	غروب
last night	دیشب
last night	شب گذشته
night	شب
the night before last	پریشب
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
first night	شب افتتاح
night	شب هنگام برنامه شبانه
d. and night	شبانه روز
d. and night	شب و روز
to night	امشب
at night	شب هنگام
at night	در شب
all night	همه شب
all night	در تمام شب
he went by night	شبانه رفت
his almost night	تقریباشب است
his almost night	نزدیک شب است
first night	شب اول
night	تاریکی
the third watch of the night	پاس سوم شب
Good night	شامگاهان نیکو
the deep of night	دل شب
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
one-night stands	برنامهی یک باره
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
the night is yet young	تازه سرشب است
queen of night	سیم نقره
queen of night	زن شکارکن
queen of night	نام الهه ماه وشکار
night tide	جزرو مدشبانه
night vase	فرف ادار
night vase	قاروره
night vase	شاشدان
night vision	دید شب
night vision	دید در شب
night vision	دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night walker	فاشق شبگرد
night walker	کسیکه در خواب راه میرود
night walker	یکجورکرم بزرگ
night watch	پاس شب
night watch	پاسبان شب گزمه
night tide	هنگام شب
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
Good night.	شب بخیر
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
On Sunday night.	شب یکشنبه
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
one-night stands	تک برنامه
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
one-night stand	نمایش یک شبه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	نمایش یک شبه
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night porter	پذیرششبهتل
night shift	شیفتشب شبکار
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
night table	پاتختی
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night bilndness	روزکوری
night bilndness	روز بینی
night bilndness	شبکوری
live out the night	شب را صبح کردن
live out the night	شب را بسر بردن
in noon of night	در نیمه شب
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
night bilndness	شب بینی
night bird	مرغ شب بیدار
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler	شب دعوا کن
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
night boat	قایق اماده
night blindness	شب کوری
night blind	شبکور
night black	سیاه
he did not est all night	همه شب نیارمید
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
guest night	شب مهمانی
night waking	شب زنده داری
night owls	ادم شب زنده دار
night owl	ادم شب زنده دار
fly-by-night	شب گریز
fly-by-night	ادم شبرو
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time	هنگام شب
night school	اموزشگاه شبانه
night schools	اموزشگاه شبانه
good night	شب بخیر
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر
fly by night	طالب سود انی
night and day	شبانه روز
night and day	شب و روز
night assault	شبیخون
night attack	شبیخون
before mid night	قبل از نیمه شب
night time	هنگام شب
night clothes	جامه خواب
night suit	جامه خواب
night order	دستورات شبانه
night order	دستور شبانه
night operations	عملیات شبانه
night of ignorance	شام جهل
night of ignorance	شام نادانی
night long	از سر شب تا بامداد
night line	ریسمان ماهی گیری شبانه
night light	روشنایی شب
night light	شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night landing	پیاده شدن درساحل در شب
night partol	عسس
night piece	دورنمای شب
night raven	مرغ حق