Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Free pree (trade,port).
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Other Matches
free port
بندر ازاد
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free trade
تجارت ازاد
free in trade
تجارت ازاد
free trade
قاچاق
free trade
شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
free trade area
منطقه تجارت ازاد
free trade area
حوزه تجارت ازاد
e f t a (european free trade association
فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
european free trade association
A .T.F.E
e f t a (european free trade association
سویس نروژ
e f t a (european free trade association
سوئد
e f t a (european free trade association
پرتقال دانمارک
e f t a (european free trade association
اتریش
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
port
ببندر اوردن حمل کردن
port
بردن
port
ترابردن
port
دماغه
port
مجرای عبورروغن
port
مجرا
port
شیار هادی دهانه
port
دروازه
port
روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port
شراب شیرین بارگیری کردن
port
در رو مخرج
port
دورازه
out port
بندر دور از مقصد
out port
بندرخارج از محوطه
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
port
بندر
port
بندرگاه
port
لنگرگاه
port
مامن مبدا مسافرت
port
فرودگاه هواپیما
port
بندر ورودی
port
درب درگاه
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
port
سمت چپ ناو
port
پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port
باب
port
مدخل
port
دریچه تبدیل برنامه
way port
بندر سر راه
port
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port
به آن وصل است را انتخاب کند
port
ریل اطراف ناو
port
درگاه
port
دهانه
port
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port
بندر گاه
port
روزنه
port
دریچه
port
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
last port
شیپور عزا
last port
شیپور خاموشی
i/o port
مدخل ورودی و خروجی
attention to port
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
port watch
نگهبان بندر
video port
قسمتنمایش
transfer port
دریچهانتقال
high port
حالت دست فنگ
high port
حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
home port
پایگاه اصلی
home port
پایگاه مادر
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
main port
refrencestation : syn
car port
سایبان اتومبیل
secondary port
,
aerial port
باراندازی هوایی
aerial port
لنگرگاه هوایی
admission port
دریچه پذیرش
admission port
سوپاپ ورودی
treaty port
بندر پیمانی
main port
,
terminal port
بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
terminal port
بندر مقصد
supply port
درگاه تدارکاتی
supply port
درگاه تامین
car port
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
printer port
قسمتاتصالبهچاپگر
minor port
بندر کوچک
ejection port
دهانهپرتاب
serial port
مدخل سری
secondary port
station secondary
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
بندر فرعی
sally port
درب اصلی قلعه یا استحکامات
sally port
دروازه بزرگ قلعه
port of call
بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call
بندر لنگراندازی
port of call
بندر توقف
sally port
درب ورودی بزرگ
sally port
دریچه
keyboard port
قسمتاتصالصفحهکلید
registered port
بندر مشخص
port hand
دستسویچپ
port glass
جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
inlet port
سوپاپ ورودی
inlet port
دریچه ورودی
intake port
دریچه ورودی
intake port
سوپاپ ورودی
network port
قسمتکارباشبکهاینترنت
Port-au-Prince
شهر پورت اوپرنس
serial port
درگاه ترتیبی
port watch
پست نگهبانی بندر
put into port
وارد بندر شدن
modem port
قسمتقرارگیریمدم
sally port
دروازه عبور از قلعه
gun port
مزغل
parallel port
درگاه موازی
port arms
پیش فنگ
port arms
فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port complex
مجتمع بندری
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
destination port
بندر مقصد
port complex
لنگرگاه
port hole
روزنه
port hole
مزغل
port installations
تاسیسات بندری
main port
port principal
control port
درگاه کنترل
controlled port
بندر نظامی کنترل شده
gas port
لوله عبور گاز
gas port
میله تنظیم گاز
gas port
محفظه عبور گاز
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
freeing port
شکاف یک طرفه
naval port
بندر دریایی
hard port
فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port
ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
port of debarkation
بندر مقصد حمل کالا
controlled port
بندرکنترل شده
port of debarkation
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port of destination
بندر مقصد
port of entry
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
captain of the port
افسر انتظامات بندر
midi port
دریچه یا درگاه IDI
memory port
درگاه حافظه
main port
بندر اصلی
exhaust port
مجرای خروجی
exhaust port
دریچه خروجی
port of entry
بندرمحل ورود
cargo port
دریچه بارگیری ناو
port of embarkation
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry
بندر مقصد
destination port
بندر تحویل کالا
port of embarkation
بندر عزیمت
one port radial pump
تلمبه شعاعی یک پرهای
disc drive port
قسمتوروددیسک
cargo handling at port
جابجایی کالا در بندر
port auxiliary service
یگان خدمات بندری
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
aerial port squadron
گردان بارانداز هوایی
named port of shipment
بندر مشخص برای حمل
named port of destination
بندر مقصد مشخص
convoy assembly port
بندر محل تجمع کاروان دریایی
dual port ram
حافظه تسهیم شده
spent fuel port
قسمتسوختمصرفشده
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
peripheral device port
قسمتاصلیتنظیماتمحیط
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
convoy assembly port
بندر محل تجمع ستون موتوری
continue port/starboard
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard
جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
port hand buoy
بویه سمت چپ
trade on
سوء استفاده کردن از
trade
بازرگانی
to trade off
اب کردن
trade in for
معامله کردن
to trade on
سو استفاده کردن از
trade something in
<idiom>
تعویض وسایل کهنه
trade
مبادله کردن
trade
حرفه کسب
trade
تجارت داد و ستد
trade
حرفه
trade
داد و ستد
trade
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
trade
پیشه
he is new to the trade
کسب تازه کار است
trade off
سبک و سنگین کردن
trade off
رابطه جایگزینی
trade-off
سبک و سنگین کردن
trade-off
رابطه جایگزینی
trade
حمل کالا با کشتی
trade
صنعت
trade
تجارت
trade
تجارت کردن با داد وستد کردن
trade
پیشه حرفه
trade name
نام تجارتی
trade
مسیر
trade
پیشه وری کاسبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com