Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 22 (4 milliseconds)
English	Persian
Ha finally ( eventually ) acknowledged having been frightened .	با لاخره قبول کرد که ترسیده بود
Other Matches
acknowledged	تصدیق شده
acknowledged mail	تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
frightened	وحشت زده
To be frightened out of ones wits.	زهره ترک شدن
He was frightened and gave in.	ترسید وجا زد
He had the air of a frightened(scared)child.	حالت بچه ای را داشت که وحشت زده شده بود
eventually	سرانجام
eventually	عاقبت
eventually <adv.>	دست آخر
It wI'll eventually pay off.	با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
But his body was eventually recovered.	اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
He eventually landed in prison .	عاقبت کارش بزندان کشید
finally	بالاخره
finally	عاقبت
finally	سرانجام
finally <adv.>	دست آخر
I have finally come to the conclusion that…	با لاخره باین نتیجه رسیدم که ...
It finally sunk in ! <idiom>	آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
It finally sunk in ! <idiom>	آخرش متوجه شد که موضوع چه است! [اصطلاح]
He felt like he'd finally broken the jinx.	او [مرد] این احساس را میکرد که بالاخره طلسم را شکنده بود.
We finally succeed in making a radio contact.	عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com