Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
Other Matches
feathered
پردار
feathered
پوشیده
lined well
چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
lined
پوستچینوچروکدار
tree-lined
درختکارینشده
he lined up his men
مردان خود را در صف اورد صف ارایی کرد
lined photomap
نقشه عکسی میزان شده یاتنظیم شده
glass-lined tank
مخزنکوچکشیشهای
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest
پشته سخت افزار
nest
ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
own nest
بد گویی از خانه خود زشت است
nest
تعداد توابع در یک تابع
nest
بخشی از برنامه که یک حلقه کنترل در دیگری استفاده میشود
nest
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
nest
اشیان کردن
nest
اشیان گرفتن
nest
اسایشگاه پاتوق
nest
لانه
nest
اشیانهای کردن
nest
لانه ساختن
nest
اشیانه تیربار
nest
اشیانه
nest
سنگربتونی
nest
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest eggs
مایه اندوخته
mare's nest
چیز خوش فاهر وبد باطن چیز قلابی
crow's nest
قلعه
nest building
لانه سازی
bird's nest
قسمت عقبی قرقره ماهیگیری
bird's nest
حرکت اشیانه پرنده روی دارحلقه
crow's nest
بالای بلندی
nest eggs
تخمی که درلانه مرغ میگذارندتا مرغ تخم کند
nest egg
مایه اندوخته
crow's nest
سنگر
to feather ones nest
تامین اتیه کردن
to feather ones nest
بارخودرابستن
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
nest of tables
جایگاهمیزها
nest egg
تخمی که درلانه مرغ میگذارندتا مرغ تخم کند
feather one's nest
<idiom>
به علائق خود توجه کردن
nest egg
<idiom>
پول پس انداز شده
stir up a hornet's nest
<idiom>
باعث عصبانیت مردم شدن
to stir up a hornet's nest
<idiom>
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
If you say that to her, you will be stirring up a hornet's nest.
اگر این حرف را به او بزنی، عصبی اش می کنی.
to poke one's head into a hornets' nest
<idiom>
چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود
[اصطلاح مجازی]
she had him in her pocket
کاملابراواختیارمیکرد
she had him in her pocket
خوب جلوش را گرفته بود
pocket
نقدی
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
محاصره شدن
pocket
پیش رفتگی خط جبهه
pocket
حباب
pocket
کوچک جیبی
pocket
پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket
فرورفتگی
pocket
کیسه هوایی
pocket
جیب
pocket
بجیب زدن
pocket
درجیب پنهان کردن
pocket
جیب دار درجیب گذاردن
pocket
پولی
gusset pocket
جیبپاکتی
hidden pocket
جیبمخفی
inset pocket
جیبمخفی
interior pocket
جیبداخلی
mock pocket
جیبساختگی
top pocket
حفرهفوقانی
vertical pocket
جیبعمودی
centre pocket
گودال
centre pocket
مرکزی
door pocket
جیبدر
exterior pocket
کیفبازشو
flap pocket
جیبلبهدار
foot pocket
قالب پا
fork pocket
محفظهانشعابی
front pocket
جیبجلو
bottom pocket
سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
pocket money .
پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
outside ticket pocket
جیبکوچکبیرونی
patch pocket
جیبرویسینه
pocket rule
خط کش تاشو
[ابزار]
trouser pocket
جیب شلوار
pocket rule
خط کش جیبی
[ابزار]
pocket rules
خط کش های جیبی
[ابزار]
pocket rules
خط کش های تاشو
[ابزار]
seam pocket
جیبرویدرز
stake pocket
جیبتودهای
pocket calculator
ماشین حساب جیبی
welt pocket
جیبنواری
pocket-sized
جیبی
Take your money out of your pocket.
پولت را از جیب دربیاور
They picked my pocket.
جیبم رازدند
pocket watch
ساعت جیبی
air pocket
دست انداز هوایی
pocket calculator
حسابگر جیبی
i am 0 rials out of pocket
05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket
کرده ام
lime pocket
پوشش اهک
one pocket billiard
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses
هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses
هزینه واقعی
pocket battleship
رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book
کیف بغلی
air pocket
بادگیر
pocket book
دفتر بغلی
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
i am rials in pocket
سه ریال سود بردم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
pocket calculators
حسابگر جیبی
pocket handkerchief
دستمال جیبی
pocket handkerchiefs
دستمال جیبی
pocket knife
چاقوی جیبی
pocket knives
چاقوی جیبی
air pocket
منفذ
air pocket
چاه هوایی
armature pocket
شیار ارمیچر
called pocket
کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
chip pocket
شیار دندانههای اره
pocket money
پول جیب
empty pocket
ادم بی پول یا تهی کیسه
pocket computer
کامپیوتر جیبی
pocket edition
چاپ جیبی کتاب
watch pocket
جیب ساعتی
vest pocket
جیب جلیقه
pocket pistol
طپانچه جیبی
pocket pistol
بغلی عرق
pocket split
باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pocket veto
رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
vest pocket
مخصوص
vest pocket
جیبی
the furniture of ones pocket
دارایی جیب
slash pocket
جیب عمودی درجهت درزلباس
pocket piece
سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket picking
جیب بری
pocket expenses
هزینه مختصر شخصی
batten pocket
بادبان
back pocket
جیبپشتی
pocket judgment
سند قطعی لازم الاجرا
pocket judgment
سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp
لامپ کوچک
pocket lamp
چراغ قوه
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
pocket meter
سنجه جیبی
ast welt pocket
جیبپیشسینهای
bottle pocket billiard
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
front top pocket
جیببالایجلویشلوار
trousers pocket
[American E]
جیب شلوار
To pick somebodys pocket.
جیب کسی را زدن
To put ones hand in ones pocket.
دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
burn a hole in one's pocket
<idiom>
پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
to pocket a tidy sum
<idiom>
پول خوبی به جیب زدن
hand-warmer pocket
جیبگرم کنندهیدست
hand warmer pocket
جیببقل
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
pants pocket
[American E]
جیب شلوار
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
broad welt side pocket
جیبپهنپهلو
Money burnes a hole in his pocket.
پول تو جیب اش بند نمی شود
money burns a hole in his pocket
<idiom>
پول تو دستش بند نمی شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com