Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 39 (1 milliseconds)
English	Persian
He kept glancing toward the entrance.	او دائما به سمت در ورودی نگاه می انداخت.
Other Matches
glancing	اجمالی
glancing	زود گذر
entrance	اغاز
entrance	ورودی
entrance	مدخل
entrance	در جلویی [ساختمان]
entrance	در ورودی
entrance	مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance	درون رفت
entrance	ورودیه اجازه ورود
entrance	حق ورود دروازهء دخول
entrance	ورود
entrance	مدخل بار
entrance	درب مدخل
main entrance	ورودیاصلی
platform entrance	سکویورود
station entrance	ورودیایستگاه
entrance doors	در های ورودی
entrance door	ورودی
entrance door	در ورودی
entrance door	در جلویی [ساختمان]
entrance turnstile	تیرچهاربازویگردندهورودی
entrance slide	سراشیبیورودی
entrance fee	حق ورود
entrance gallery	دالان دستیابی
entrance head	بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
entrance loss	افت حاصل از اصطکاک
entrance switch	کلید کنتور
free entrance	ورود مجانی
service entrance	پست انشعاب
to entrance with fear	زهره ترک کردن
wall entrance	عبور از داخل دیوار
delivery entrance	ورودیحامل
entrance door	درورودی
entrance fees	حق ورود
college entrance examinations board	شورای امتحانات ورودی
ceeb (college entrance examination board	شورای امتحانات ورودی
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house .	دم در سینما جمعیت موج می زند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com