Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
His manners are free and easy.
خیلی خودمانی است
Other Matches
free-and-easy
غیررسمی غیرجدی
free and easy
<idiom>
غیر رسمی
manners
اداب
Where are your manners ?
ادبت کجاست ؟
he has no manners
ایین معاشرت نمیداند
he has no manners
اداب ندارد
She has engaging manners .
رفتار گیرایی دارد
monkosh manners
اطوار راهبی
table manners
روشغذاخوردنفردی
rustic manners
اطوار روستایی یا ناهنجار
his manners smackofselfishness
بوی خودپسندی از رفتارش میاید
good manners
نیک روشی
good manners
حسن سلوک
good manners
اداب
frigid manners
اطوارخنک یابی مزه
to cultivate good manners
کوشش کردن با ادب رفتار بکنند
Harsh ( rough) manners .
رفتار خشک وخشن
To teach someone manners ( a lesson ).
به کسی ادب آموختن
easy
روان
to get off easy
بدون جریمه سنگین رها یافتن
easy
سلیس
easy
پاس اسان
to go easy on somebody
[something]
خیلی ایراد نگرفتن
[انتقادی نبودن]
از کسی
[در مورد چیزی]
to get off easy
بدون آسیب رها یافتن
to go easy on somebody
[something]
با کسی
[چیزی]
مهربان
[آهسته]
[ملایم]
رفتار کردن
to get off easy
بدون سختی رها یافتن
easy
ملایم
easy-going
<adj.>
راحت
[آسان گیر]
easy
<adj.>
راحت
[آسان گیر]
easy-going
<adj.>
آسان گیر
easy
<adj.>
آسان گیر
easy
اسان
easy
سهل
easy
بی زحمت اسوده
easy-going
سهل انگار
easy of a
زودیاب
easy of a
دردسترس
get off easy
<idiom>
easy-going
<idiom>
صبور وآسوده بودن
easy does it
<idiom>
دریک چشم بهم زدن
easy come, easy go
<idiom>
باد آورده را باد میبرد
Easy does it .
یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
Take it easy!
سخت نگیر !
Easy come, easy go.
باد آورده را باد می برد
It is easy for me.
برایم خیلی آسان است
It is too easy for me.
برایم مثل آب خوردن است
to take it easy
جوش نزدن
let down easy
<idiom>
پاسخ منفی به طرز خوشآیندی
take it easy
<idiom>
ساده بگیر
easy of d.
گوارا
easy of d.
زودهضم
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
Take it easy!
<idiom>
سخت نگیر!
Easy come,Easy go .
<proverb>
سهل آمده ,سهل مى رود .
to take it easy
کار را اسان گرفتن
easy-going
بی قید
to not have it easy
[موقعیت]
ساده نیست
[برایشان]
easy going
بی قید
easy going
سهل انگار
on easy street
<idiom>
در رفاه
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
easy commodity
کالای نا مرغوب
easy circumstances
زندگی راحت
easy to obtain
سهل الحصول
easy to obtain
زودیاب
as easy as abc
<idiom>
مثل آب خوردن
easy touch
زیرک-زبل
on easy street
<idiom>
پول کافی برای زندگی راحت داشتن
it promisews to be easy
چنین مینماید که اسان است
easy of belief
زودباور
easy chairs
صندلی راحت
on easy street
<idiom>
در ناز و نعمت
easy chair
صندلی راحت
easy to forgive
باگذشت
easy to forgive
زودبخشنده
easy term
کوتاه مدت
easy style
سبک سلیس
easy style
انشای روان
It is quite easy when you get ( have ) the knack of it .
وقتیکه فن کار را بدانی آسان می شود
easy paced
راهوار خوش گام
easy peasy
<adv.>
<idiom>
خیلی ساده
[اصطلاح روزمره]
easy peasy
<adv.>
<idiom>
مثل آب خوردن
[اصطلاح روزمره]
stand easy
در جا راحت باش
easy money
پول ارزان
easy money
پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
easy money
پولی که براحتی بدست اید
nothing great is easy
هیچ کاری بزرگی اسان نیست
stand easy
در جا راحت باش بایستید
With an easy mind (conscience).
با خیال (وجدان ) راحت
She has had a windfall . She has come into some easy money .
پول مفت گیرش آمده
To lead an easy life .
زندگی ساده ای داشتن
The exam was too easy for words .
امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
To take things easy(lightly)
کارها را آسان گرفتن
Take it easy. calm down. cool down.
جوش نزدن ( سخت نگیر )
It is no easy matter . Its quite a job.
کار سهل وساده ای نیست
easy money policy
سیاست گشایش پول
He is on easy street . He is in clover. His bread is buttered on both sides .
نانش توی روغن است
free
اختیاری مختار
free will
اختیار
free
<adj.>
دست و دلباز
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free will
طیب خاطر
free
ازادکردن
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
بخشودن
free
تحویل
free will
اختیاری
free
فاقد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
حرکت قایق در جلو باد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
جایز
free will
ازادی اراده
free
بازیگر ازاد
free will
اراده ازاد
free for all
زدوخوردهمگانی
free
روا
free
ازاد
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free
مطلق
i did that of my own free will
به میل خود
free
مجانی
i did that of my own free will
این کار را کردم
free
رایگان سخاوتمندانه
free
مستقل
free for all
داد وبیداد
having free will
ازادکار
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free
ترخیص کردن میدانی
free
رها
free
مجاز منفصل
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
بطور مجانی ازادکردن
having free will
فاعل مختار
sailing free
باد ازاد
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free path
مسافت ازاد میانگین
running free
بادبانی با باد پاشنه
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
running free
خلاص کار کردن
obsolescence free
دستگاه متروک
free handed
با سخاوت
guns free
توپها اتش باختیار
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف منظر
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
free redical
بنیان ازاد
free spokenness
رک گویی
free spokenness
ساده گویی
free spool
چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream
جریان ازاد
free support
تکیه گاه ازاد
free surface
سطح اب ازاد
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free swimming
قادر به شنا
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free spoken
بی محابا
free spoken
بی پرده
free spoken
ساده گو
free rocket
موشک ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free rotation
چرخش ازاد
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free sample
نمونه مجانی
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free space
فضای ازاد
free space
فضای خالی
free spillweir
سرریز ازاد
free spoken
رک گو
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers
ازاد فکران
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free vortex
گرداب ازاد
free WAIS
گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
خلاصی
free with ones money
ولخرج
free world
جهان ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free zone
منطقه ازاد
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free volume
حجم ازاد
free verse
شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free turbine
توربین ازاد
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free thought
ازادی فکر لامذهب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com