English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8 milliseconds)
English Persian
His presentation was actually just a recital of names, places, and dates. مطالب ارایه شده او [مرد] در واقع فقط شمارشی از نام، مکان، و تاریخ بود.
Other Matches
recital قسمتی از سند که اعمال و اسناد ومباحث و مطالبی را که به تنظیم ان منجر شده است راشرح میدهد
recital شرح محتویات سند
recital تک نوازی رسیتال
recital از بر خوانی
recital [of something] شرح کامل محتویات [شرح مفصل ] چیزی
a recital of all the facts شمارشی از همه حقایق
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem. مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
x y presentation نمایش ایکس- ایگرگ
presentation ارائه عرضه
presentation ارائه
presentation عرضه
presentation تقدیم
presentation معرفی
presentation نمایش
dates افزودن آخرین و جدیدتری اطلاعات به چیزی
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
dates در حال حاضر یا اخیراگ امروزی
dates خرما
dates تاریخ روز و ماه و سال
dates سنه
dates موعد
dates تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
dates تاریخ
dates مدت معین کردن
dates درخت خرما
dates قرار دادن داده در یک متن
dates فرمان DATE
dates قدیمی
dates زمان
dates نخل تاریخ
presentation day روز دادن درجات در دانشکده
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
presentation layer ششمین لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که روی فرمت ها
presentation copy نسخه قدیمی
presentation graphics گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
presentation software برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
presentation of evidance ابراز دلیل
presentation layer کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
presentation manager واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
presentation of credentials تقدیم استوارنامه
presentation manager تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
presentation manager برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
dates [appointments] تاریخ ها
blind dates قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
dates [appointments] قرار های ملاقات
dates [appointments] وعده های ملاقات
One cannot be in two places at once. <proverb> یکنفر نمى تواند در یک زمان دو جا باشد .
places قرار دادن گماردن
places محل رقم در یک عدد
places محل
places جا مکان
places فضا
places میدان
places جایگاه
to go places گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
to go places پیش رفتن [در زندگی یا شغل]
to go places پیش قدم شدن [در زندگی یا شغل]
to go places موفق شدن [در زندگی یا شغل]
places صندلی
places در محلی گذاردن
places گذاشتن
places مقام رتبه
places مقام
places پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
places جاخالی
places مکان موقع
places جا
places میدان شهری
places وهله مرتبه
places جای دادن
places مکان
hiding places مخفیگاه
go places in pairs دوتا دوتا گردش رفتن
sacred places جاهای مقدس
sacred places اماکن متبرکه
resting places استراحتگاه
market places بازار
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
names شهرت
names ذکر کردن
names نام یک شرکت بزرگ
names نام یک نوع محصول خاص
names لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
names نام ها
names نام
names اسم
names نام و شهرت
names ابرو علامت
names نامیدن
names بنام صداکردن
names مشهور نامدار
names عناوین
names شهرت ها
names لقب ها
names اسم ها
names عنوان ها
names کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names نام شناسایی برای فایل برنامه ذخیره شده
Their names are as follows . اسامی آنها بقرار زیر است
names نام دادن
first names نام کوچک
names کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
given names name christian =aphid
names کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names نامیدن نام بردن
names کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
brand names نام تجارتی
family names نام خانوادگی
family names اسم خانوادگی
family names نام فامیلی
pen-names نام مستعار نویسنده
pen-names نام نویسندگی
brand names علامت ساخت
trade names اسم تجاری
call someone names دشنام دادن
Christian names نام اول شخص
the underwritten names اسامی ای که درزیرنوشته شده است
maiden names نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
call someone names بد دهنی کردن
trade names نام تجارتی
the underwritten names نامهای زیرین
to call bad names فحش دادن به
call bad names فحش دادن
officinal names of drugs نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
call bad names ناسزا گفتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com