Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
I remembered to post the letters . |
یادم بود که نامه ها را پست کنم |
|
|
Other Matches |
|
I dont quite remembered to post (mail)your letter. |
کاملا" بخاطرم ماند ( یادم نرفت ) که نامه تان را پست کنم |
remembered |
بخاطراوردن |
remembered |
یاد اوردن بخاطر داشتن |
The elephant has remembered India. <proverb> |
فیلش یاد هندوستان کرده است . |
How come you remembered me ? What lucky chance brings you here |
چه شد که یادی از ماکردی ؟ |
letters |
حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن |
letters |
کاغذ ادبیات |
letters |
معرفت دانش |
letters |
باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده |
letters |
نویسه |
letters |
معرفی نامه |
letters |
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا.. |
letters |
سند |
letters |
نوشته |
letters |
نامه |
letters |
حرف چاپی |
letters |
حرف |
letters |
حرف الفباء |
letters |
مراسله |
letters |
اثارادبی |
Are there any letters for me? |
من نامه ای ندارم؟ |
letters of administration |
سند مدیریت ترکه |
letters of administration |
اختیارنامه قیمومت |
letters of administration |
قیم نامه |
block letters |
حروف جداودرشت |
letters of administration |
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد |
letters of marque |
حکم ضبط اموال بیگانگان |
letters of procurator |
وکالت نامه |
letters of reprisal |
اجازه نامه انتقام |
swamped with letters |
غرق نامه |
letters missive |
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است |
letters rogatory |
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی |
commonwealth of letters |
جمهورنویسندگاه یا مولفین |
covering letters |
نامه توضیحی |
covering letters |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
covering letters |
نامه پوششی |
love letters |
نامه عاشقانه |
form letters |
فرم نامه |
open letters |
نامه سر گشاده |
abbreviated letters |
حروف مقطعه |
belles letters |
ادبیات |
commonwealth of letters |
گروه نویسندگاه |
letters patent |
نامه سرگشوده |
letters patent |
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند |
letters patent |
نامه سرگشاده |
uncial letters |
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت |
the profession of letters |
تالیف |
the profession of letters |
نویسندگی |
print letters |
دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد |
weak letters |
حروف عله |
swamped with letters |
کاغذ پیچ |
palatal letters |
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند |
small letters |
حروف کوچک چون bوa |
signal letters |
معرف |
rogatory letters |
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی |
republic of letters |
جمهور اهل ادب |
republic of letters |
گروه ادبا |
chain letters |
نامهی زنجیری |
letters patent |
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند |
letters patent |
نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود |
a man of letters |
اهل قلم |
letters testamentary |
حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت |
letters testamentary |
خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت |
letters testamentary |
حکم وصایت |
letters of request |
rogatory |
nassal letters |
حروف غنه |
nassal letters |
حروف تو دماغی |
I have some letters to write . |
چند تا کاغذ باید بنویسم |
lingual letters or linguals |
حروف زبانی یا ذولقی |
to space out letters [text] |
فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ] |
In capital(block)letters. |
با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ ) |
letters shift ltrs |
مبدله حروف |
amateur station call letters |
علامت فرستنده تفننی |
out post |
نگهبان |
first post |
شیپور خبر شبانه |
last post |
شیپور خاموشی |
last post |
شیپورعزا |
Would you post this for me, please? |
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟ |
to post up |
تکمیل کردن |
to post up |
مطلع کردن کامل دادن به |
ex post |
به اعتبار گذشته |
ex post |
بوقوع پیوسته |
ex post |
عملی |
out post |
نگهبانی |
post- |
مقام مسئولیت |
the post has come |
پست رسید |
the post has come |
پست امد |
out post |
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی |
ex post |
واقعی |
the post has come |
پست وارد شد |
post |
مقام مسئولیت |
post |
محل ماموریت موضع |
post |
گماردن نگهبان قرار دادن |
post |
مربوط به پست |
post |
چوب تقویت |
post |
پست کردن |
post |
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی |
post |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
post |
جرز |
post |
پادگان قرارگاه |
post |
پایگاه |
post- |
جرز |
post- |
چوب تقویت |
post- |
مربوط به پست |
post |
شغل |
post- |
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان |
post |
اگهی کردن اعلان کردن |
post- |
گماردن نگهبان قرار دادن |
post |
بدیوار زدن |
post- |
محل ماموریت موضع |
post |
تیرعمودی |
post |
تیر |
post- |
سیستم پستی پستخانه |
post- |
بسته پستی |
post- |
مجموعه پستی |
post- |
نامه رسان پستچی |
post- |
چاپار |
post- |
پست |
post |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
post |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
post |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
post |
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود |
post- |
عجله |
post- |
ارسال سریع پست کردن |
post- |
پست نظامی |
post |
ستون |
post |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post- |
پادگان قرارگاه |
post- |
پایگاه |
post- |
بدیوار زدن |
post- |
اگهی کردن اعلان کردن |
post- |
شغل |
post- |
پاسگاه |
post |
دیرک ستون |
post- |
تیرعمودی |
post |
چاپار |
post- |
ستون |
post |
نامه رسان پستچی |
post- |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
post- |
صندوق پست تعجیل |
post- |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
post- |
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین |
post- |
که در زمان چاپ و نه روی صفحه نمایش مرتب شود |
post- |
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی |
post |
مجموعه پستی |
post- |
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان |
post |
پست نظامی |
post |
سیستم پستی پستخانه |
post |
ارسال سریع پست کردن |
post |
پست |
post- |
تیر |
post |
پاسگاه |
post |
صندوق پست تعجیل |
post |
تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان |
post- |
دیرک ستون |
post- |
تیر یا میله در مسیر اسبدوانی |
post |
بسته پستی |
post- |
پست کردن |
post |
عجله |
post test |
پس ازمون |
post indexing |
شاخص گذاری بعدی |
post tensioning |
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد |
post matter |
چیزهای پستی |
post haste |
بسرعت شتاب فراوان |
post hoc |
پس از این |
post horse |
اسب چاپاری |
post hostilities |
بعد از خاتمه درگیریها |
post hostilities |
بعداز خاتمه مخاصمات |
post processing |
پس پردازی |
post indexing |
فهرست سازی بعدی |
post time |
زمان شروع اسبدوانی |
post processing |
پس پردازش |
post juvenal |
بعد از جوانی |
post town |
شهری که پستخانه مستقل دارد |
post strike |
بعد از تک هوایی |
post mortem |
پس از مرگ |
post mortem |
پس از واقعه |
post multiplication |
پس ضرب |
post nuptial |
بعد از ازدواج |
post processor |
پس پرداز |
post obit |
قابل اجرا پس از مرگ |
post obit |
بعد ازفوت |
post of duty |
پاسگاه |
sentry post |
پاسگاه |
post oral |
پشت دهنی |
post order |
حواله پستی |
post position |
محل اسب در شروع |
post parade |
رژه اسبها تا محل شروع |
post mortem |
پس از واقع |
post processor |
پس پردارنده |
post meridiem |
پس از نصف النهار |
post strike |
بعد از اجرای تک |
post script |
SYSTE ADOBE برای طراحی فاهر صفحات درسیستمهای ریزکامپیوتری ساخته شده است یک زبان شرح صفحه که توسط S |
post script |
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد |
post road |
جاده چاپارخانه دار |
post road |
جاده پستی |
post restante |
پست رستان |
post race |
مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند |
post matter |
محمولات پستی |
post meridian |
بعد از فهر |